true
اسدالله عسکراولادی که ۷۸ سال از عمرش میگذرد و تجربه ۵۸ ساله تجارت را با خود به همراه دارد،به پرسشهای خبرنگار اجتماعی«جوان» درباره مسئله فقر و غنا و عدالت اجتماعی پاسخ داد.
او خود را اینگونه معرفی میکند: آدم سادهای هستم از کسبه جزء تهران!
* عدالت اجتماعی یعنی اینکه در یک کشور، درآمدها عادلانه توزیع شود؛ اگر درآمدهای مملکت به سمت بعضی گروههای خاص سوق پیدا کند و بعضی دیگر از آن محروم شوند، این قطعاً دور از عدالت خواهد بود.
* عدالت اجتماعی یعنی اینکه در یک کشور، درآمدها عادلانه توزیع شود؛ اگر درآمدهای مملکت به سمت بعضی گروههای خاص سوق پیدا کند و بعضی دیگر از آن محروم شوند، این قطعاً دور از عدالت خواهد بود.
*برخی افراد در جایگاههایی قرار گرفتهاند که زرنگی میکنند و رانتهایشان از دید ناظران دولتی و قضایی مخفی میماند؛ برخی پولشوییها، فرار از مالیاتها و روابط ناسالم دولت با بخش خصوصی در همین وضعیت پیش میآید که منجر به بیعدالتی میشود. بنابراین، برای برقراری عدالت اجتماعی، دولتها باید ترتیبی بدهند که درآمدها عادلانه توزیع شود.
*خیلی صریح بگویم؛ ریشه مشکل به اینجا بر میگردد که دولتها به جای ایجاد اشتغال برای اقشار پایین، بیشتر به فکر حکومت کردن بر آنها هستند؛ سیاسی هم صحبت نمیکنم، بلکه تخصصی و بر اساس تجربه حرف میزنم؛ مثلاً ببینید، امروز به جای پول دادن به افراد ضعیف جامعه به عنوان «یارانه»، باید برای آنها شغل ایجاد کنیم …..چون از این مسئله غافل بودهایم، عدهای هشتشان گرو نُهشان است؛ البته بیکاری باعث انحرافات دیگری هم میشود. بنابراین دولتها وظیفه دارند که شغل برای افراد ایجاد کنند.
*دومین نکته پس از «ایجاد شغل»، این است که «سیستم توزیع ثروت» در جامعه باید بازنگری شود تا عدالت اجتماعی برقرار شود؛ امام (ره) همیشه میفرمودند:«مرز “دارا بودن”، حلال و حرام است»، باید جلوی داشتنهای حرام را بگیریم؛ ثروتهای اندوخته شده بیحد و حساب، آمیخته به حرام است، یعنی اگر مرزها رعایت شود و کار حلال باشد، اینطور اختلاف طبقاتی سنگین به وجود نمیآید.
* در پاسخ به اشاره خبرنگار به بیان امیرالمومنین (ع) که فرمودهاند «هیچ ثروتی در جایی انباشته نمیشود، مگر اینکه حقی در کنار آن از بین رفته باشد!»: نه، من آن را قبول ندارم! فرمایش حضرت امیر (ع) این است که مواظب حلال و حرام زندگیت باش. اصلاً چنین فرمایشی وجود ندارد! من ۱۰ بار نهج البلاغه را خواندهام، چنین چیزی در آن نبود، شما اگر پیدا کردید، بگویید که در کدام فراز است؛ اینها ساخته کمونیستها یا کمونیستهای وطنی است! ایشان مرز ارزشها را «حلال و حرام» دانستهاند، نه اینکه اگر ثروتی انباشته شد، در کنار آن حقی از بین رفته است. حتی بد نیست، بدانید که یک بار یکی از وزرا در همین اتاق (اتاق بازرگانی) فریاد میزد و میگفت که پیغمبر(ص) فرموده:«الفقرُ فخری: فقر مایه فخر من است». به او گفتم تو اشتباه میکنی! منظور پیامبر، فقر علمی بوده است که باعث انگیزه برای طلب علم میشود و آن علم هم مایه فخر انسان میشود، نه اینکه فقر مالی باعث فخر آدم باشد؛ چراکه اگر پیغمبر ما فقیر بود و فقر مالی را مایه فخر خود میدانست، هیچ وقت با زن ثروتمند ازدواج نمیکرد؛ بنابراین اگر بخواهیم این افکار را داشته باشیم، به هیچ جا نمیرسیم. پس عدالت اجتماعی باید در توزیع عادلانه ثروت دیده شود؛ مثلاً اگر وزیری از مسئولیتش کنار میرود و میگویند ثروتش بالای ۲۰۰ میلیارد تومان است، باید از او پرسید که از کجا آورده است؟! چون در کنار او کارگرش با ۳۰۰ هزار تومان زندگی میکند؛ اینها با هم جور در نمیآید و اندیشمندان ما خیلی باید روی این مسئله وقت بگذارند.
*من به عنوان یک بازاری خیلی کلی صحبت میکنم که درآمدهای کشور باید عادلانه توزیع شود؛ البته نباید فراموش کنیم که توزیع ناعادلانه درآمدها، یک پایه مشکل است، علت دیگرش به عادتها و نگاههای افراد بر میگردد که آیا برای رسیدن به جایی تلاش میکنند و وقت صرف میکنند یا نه؟ من خودم از ۱۹ سالگی وارد بازار شدهام و تا امروز ۵۸ سال است که کار میکنم؛ در ابتدای کار هم هیچ سرمایهای نداشتم جز آبروی مختصر، اما تلاش کردهام و گاهی اوقات حتی ۱۶ – ۱۷ ساعت در روز کار کردهام و در کنارش، درس هم خواندهام.
*به شرط رعایت مرز حلال و حرام، «داشتن و دارا بودن» ضد ارزش نیست، بلکه خودِ ارزش است؛ ببینید، وقتی عراق حمله کرد و جنگ شروع شد، دارایی دولت حدود ۱۳۵ میلیارد دلار بود، اما آمارها نشان میدهد که در آن سال ها، یک هزار میلیارد دلار از خانههای مردم بیرون آمد تا جنگ اداره شد! حالا اگر ما ملت فقیری بودیم و چیزی نداشتیم، ۱۳۵ میلیارد دلار دولت به چه دردی میخورد؟! پس، ثروت نباید ضدارزش تلقی شود.
* من آدم ثروتمندی به آن معنا نیستم، خودم را ثروتمند نشان میدهم! یعنی سعی میکنم صورتم را با سیلی سرخ نگه دارم، این شایعاتی هم که درباره ثروتمند بودن من هست، دروغ است! من مستغنی هستم، نه ثروتمند. حدود ۶۰ سال پیش سفری داشتم به یکی از کشورهای خارجی. در آنجا در پای یک ساختمان عظیم، سه جمله از صاحب آن که یک سرمایه دار کلان بود، نوشته شده بود:«در کارم موفق شدم، چون زودتر از دیگران مطلع شدم، زودتر از دیگران تصمیم گرفتم و زودتر از دیگران اجرا کردم»؛ من سه اصل دیگر را به آن سه اصل اضافه کردم؛ «خدا را ناظر بر اعمالم میدانم، به حقوق دیگران احترام میگذارم و دست اندازی نمیکنم، در کارم صداقت دارم». پس باز هم میگویم که ثروتمند نیستم، چون با فرمان امام (ره) به عنوان نماینده ایشان وارد اتاق بازرگانی شدم؛ حضرت امام که به آدمهای «ثروتمند به آن معنا»، حُکم و فرمان نمیداد! من به عمد خودم را بزرگ نشان میدهم که بگویم تاجر موفقی هستم، شاید هم اشتباه میکنم؛ در صورتی که کل اموال من در تهران «یک خانه، یک انبار و یک دفتر» است، در دماوند هم «یک باغ» دارم و در جاهایی مثل کرمان و رفسنجان هم که مراکز کارم هستند، یک انبار دارم؛ همین! ولی انعکاسش این است که خیلی دارم، اما باور کنید که اینطور نیست!
* یکبار در زمان نخست وزیری موسوی جلسه شورای پول و اعتبار داشتیم، من به عنوان نماینده امام (ره) در اتاق بازرگانی در این جلسات شرکت میکردم؛ در آن جلسه برادرم «حاج حبیب الله» هم که وزیر بازرگانی بود، حضور داشت (البته برادرم برخلاف من، در هفت آسمان یک ستاره هم ندارد و کلاً با دنیا قهر است!)؛ در آن جلسه آقای دکتر نمازی (وزیر وقت اقتصاد) به شوخی به من گفت که تو با اموالت چهکار میکنی؟! در جوابش گفتم: ببین، اگر همه اموال و داراییام را در یک چاه بریزم، دو ساعت بعد از یک چاه دیگر میجوشد و به دستم برمیگردد؛ یعنی اموالم را با صداقت میبخشم؛ معتقدم هرچیزی که به دست میآورم، ۲۰ درصد آن برای خودم نیست، ۲۰ درصدش را برای خانوادهام و ۲۰ درصد دیگر را برای کارم خرج میکنم، ۴۰ درصد را هم ذخیره میکنم.
*زیاد پشیمان شدهام، اما به کسی مدیون نشدهام؛ در جاهایی پشیمان شده ام که پیشنهاد خیری به من شده است و قبول نکرده ام، اما حق هیچ کس را از بین نبردهام و به هیچ بانکی هم بدهکار نیستم…. از لحاظ شرعی به پولی که از بانکها میگیرم، اشکال وارد و آن را نزول میدانم! نه میگیرم، نه میدهم، اعتقاد دارم دیگر! هیچ وقت هم جلوی قاضی در دادگاه نایستادهام، حتی برای وصول طلبم. در یک کلام، من آدم سادهای هستم از کسبه جزء تهران.
true
false
false
false