true
نهمین جشن نفس -ویژه بزرگداشت پیوند اعضا – تقارن اشک ها و لبخندها بود. راستی به افتخار زندگی دست بزنید.
شاید نتوان در باور ذهن گنجاند، اما جای بسیاری از مردم امروز در فضایی مانند نهمین جشن نفس ویژه بزرگداشت پیوند اعضا که بتوان بدون نگاه به دیگری قطرات اشک را به آسانی جاری �
در نهمین جشن بزرگداشت پیوند اعضا در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران، چشم های بسیاری از مدعوین بی اختیار نمناک شد و دیدگان آنان جور دیگری صحنه ها را نظاره کرد.
صحنه هایی بسیار وصف ناشدنی اما سرشار از عشق، محبت و انسان دوستی در جشن بزرگداشت پیوند اعضا ترسیم شد و باران عشق از حضور افرادی که لحظه به لحظه به محل اجرای برنامه یا به روی سن می آمدند، به وضوح مشاهده می شد.
اما ناخودآگاه نگاهم به سوی بخش عظیمی از سن که بر روی آن قاب عکس و تابلوهایی بسیار زیادی در کنار هم و در برابر دیدگان مدعوین چیده شده بود، معطوف شد.
عطر شاخه گل های سرخ، سفید و ارغوانی که این قاب عکس ها را همراهی می کرد، فضا را معطر کرده بود.
چهره های داخل این قاب عکس ها، با نور شمع هایی که ذره ذره آب می شدند، بسیار نورانی شده بود.
گویی حرف هایی در این قاب عکس ها نهفته بود، به چهره های افراد که نگاه می کردی، انگار حرفی برای گفتن داشتند اما در یک لحظه لبخندی بر روی لبان همگی آنها نمایان شد.
چهره های آنان حکایت بسیاری ناگفته ها بود، انگار هیچ کدام به اختیار خود دنیا و خانواده را ترک نکرده و تقدیر برایشان اینگونه رقم خورده بود.
فکر می کنم همه این افراد آرزوهای بسیار بزرگی را در سر می پروراندند چرا که مادری در هنگام نشان دادن قاب عکس فرزند خود به میهمانان زیر لب زمزمه می کرد مرا با یک دنیا آرزوهایت تنها گذاشتی…
پسرنوجوان دیگری گفت: بابایی، برای یک لحظه با تو بودن، هنوز هم چشم انتظار و حسرت به دل مانده ام اما امروز و در این جمع بوی تو را حس می کنم.
من مطمن بودم که سکوت صاحبان این قاب عکس ها بسیار معنادار است، برای ثانیه هایی تصور کردم تمام این افراد در این جشن باشکوه حضور دارند.
اما مجری برنامه با لحنی آرام گفت: روح بلند این عزیزان در تمام فضای جشن ما حاضر و از نزدیک شاهد احوال افراد جدیدی است که با دریافت عضو، صاحب زندگی و تولد دوباره شدند.
آری، کودکان و نوجوانان، مردان و زنانی که در این قاب عکس ها بسیار ساکت و بی صدا آرام گرفته اند، افرادی هستند که در اثر سانحه دچار مرگ مغزی شده اند و با میل و رضایت قلبی خانواده هایشان، اعضای آنان با عمل پیوند به بیماران، زندگی جدیدی هدیه داده است.
کلیه، قلب، روده، ریه از جمله اعضایی از این افراد است که با انجام عمل پیوند، زندگی بدون درد و همراه با آرامش را برای دریافت کنندگان عضو رقم زده است.
بسیاری از این اهداکنندگان عضو که امروز فقط خاطره ای از آنها باقی مانده و اکنون در آسمان ها هستند، سن کمی داشتند و در اوج جوانی رخت عافیت پوشیدند، اما از اینکه امروز با هدیه دادن زندگی دوباره به افرادی از جنس خودشان و به حقیقت پیوستن رویا و آرزوهای آنان، بسیار خندان و خوشحال بودند.
اگرچه خانواده های اهداکنندگان عضو از جمله پدران و مادران داغدار،چشم هایشان بارانی بود و هنوز هم طاقت فراق و جای خالی فرزندان خود را باور نداشتند، اما از آرامش آنان راضی بودند.
در هنگام ورود این خانواده ها به روی سن، محمد نظری مجری برنامه خطاب به حضار گفت: به افتخار زندگی دست بزنید.
جای هر ایرانی امروز و هنگامی که مادری بعد از مدت ها توانست دوباره صدای تپش های قلب فرزند خود وحید را بشنود، بسیار خالی بود.
وحید پسر نوجوانی که با اهدای چند عضو خود از جمله قلب توانسته بود زندگی جدیدی را به یک مرد جوان هدیه کند.
فرد گیرنده عضو نمی دانست که چه کسی قلبش را به او هدیه کرده و وقتی با خانواده وحید روبه رو شد، با چشمانی مملو از اشک در آغوش پدر وحید رفت و مادر وحید هم بدون اینکه یک لحظه فکر کند وحید دیگر در این دنیا نیست، صدای قلب پسرش را شنید.
او به فرد گیرنده عضو گفت: با بودن و آمدنت، صدای نفس های وحید را دوباره برایم زنده کردی و من می دانم که تپیدن قلب او به معنای بودنش است.
فرد گیرنده قلب هم گفت: با هر ضربان این قلب، نام وحید را صدا می زنم.
یکی از افراد گیرنده ریه نیز در هنگام روبه رو شدن با مادری که ریه فرزند خود را اهدا کرده بود، زبانش قادر به بیان هیچ واژه ای نشد و خالصانه بر دست های این مادر فداکار بوسه زد.
در حقیقت، حضور افراد عضو گیرنده در کنار خانواده های اهداکنندگان عضو، سکوت انسان های خفته در قاب عکس ها را شکست و حاصل آن تقارن اشک ها و لبخندهای هر دو طرف بود.
چشمان تمام مدعوین شرکت کننده در این جشن برای لحظاتی بارانی شد و آنان به احترام خانواده های اهداکننده عضو قیام کردند.
آری این تنها جلوه های کوچک و روایت بخش هایی از یک اقدام تحسین برانگیز و بزرگ اما سرشار از حس انسان دوستانه افرادی است که با اهدای عضو عزیز از دست رفته خود و بدون هیچگونه چشمداشت و توقعی، روزگاری خوش و آینده ای جدید را برای انسانی دیگر رقم می زنند.
true
false
false
false