×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
false
true

چشم بادامی های چینی امروز همه دنیا را تصرف کرده اند و کسی نمی تواند منکر آن شود. برترین نظام آموزشی جهان ،پیشگامی در توسعه اقتصادی از عواملی است که اتفاقی بدست نیامده است.

اگرچه برخی آن را به حمایت غرب نسبت می دهند اما چینی ها حتی امروز برای غربی ها هم شانه شاخ و شانه می کشند. در این گزارش تلاش کردیم شما را با الگوی توسعه چین آشنا کنیم.
چین چگونه آغاز کرد؟
پس از انقلاب ۱۹۴۹ و حاکمیت کمونیست‌ها بر این کشور و با عبور از سالهای نخستین انقلاب، همواره دو جناح قدرت در حزب کمونیست‌ چین ظرفیت‌های ملی را به صورت مشارکتی اداره کرده و در رهبریت این کشور به بحث‌های جدی پرداخته‌اند .
در یکی دو دهه نخست انقلاب، این مباحث تحت تأثیر مائو و یاران او از رنگ و بوی چندانی برخوردار نبود اما همواره سؤالاتی نظیر پرسش‌های زیر در میان نخبگان و کادرهای حزبی جریان داشت :
 
 
۱- آیا اقتصاد دولتی و گسترش بدنه دولت به نفع مردم چین است یا خیر ؟
۲- عنصر ناکار آمدی در بدنه دولت را چه باید کرد ؟
۳- تورم نیروی انسانی در ساختار اقتصادی دولت به کجا خواهد انجامید ؟
۴- چرا بهره‌وری در اقتصاد چین پائین است ؟
۵- چگونه باید فناوری سنتی و فرسوده چین را با تکنولوژی و مدیریت روز آمد اصلاح کرد؟
۶- مدیریت، سرمایه، اطلاعات و توانایی‌های چینی‌های ماوراء بحار و سایر ملت‌ها را چگونه می‌توان به پکن متصل نمود؟
ماجرا از دهه ۸۰ و با قدرت گیری بیشتر جناح عملگرا و اصلاح طلب خسته از انقلاب فرهنگی ( ۷۶-۶۶ ) وارد مدار جدیدی شد و تفکر عمل گرایانه بجای تفکر ایدئولوژیک و جهان ستیز، گفتمان غالب جامعه گردید.
در این مرحله ، شعارهاو گفتمان دوران دگردیسی تبدیل سیاستهای آرمانی به سیاستهای ملی بود و تغییرات ساختاری و جوهری آغاز شد.
این شعارها عبارت بودند از :
۱- ساختن چین بزرگ ، مرفه و پیشرو وظیفه‌ای همگانی است.
۲- رفاه عمومی و توسعه صلح وظیفه حزب و دولتمردان است.
۳- همه قشرهای اجتماعی با رهبریت حزب باید در سیاست‌ درهای باز و توسعه اقتصادی مشارکت نمایند.
۴- دوستی با همه کشورها و حل و فصل مسایل با همسایگان سرلوحه حرکت سیاستمداران خواهد بود.
۵- عقلانیت جمعی و استفاده از همه توانها در تصمیم سازی برای همگانی کردن فرهنگ توسعه ضروری است.
۶- تولید انبوه با حداقل هزینه ، قیمت ارزان و تصرف بازارهای گوناگون هدف بخش‌های تولیدی و تجاری خواهد بود.
سیاست خارجی چین
در سیاست خارجی، جمهوری خلق چین اصول پایداری را در مدار سیاست خارجی خود قرار داد و آن را ۵ اصل همزیستی مسالمت‌آمیز خواند:
۱- احترام متقابل به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها
۲- عدم تجاوز
۳- عدم مداخله در امور دیگران
۴- برابری و نفع متقابل
۵- همزیستی مسالمت آمیز با سایر کشورها
بر این اساس، چین بر صلح و ثبات منطقه‌ای و جهانی ، پرهیز از هر گونه تنش با همسایگان و قدرت‌های مهم و اصرار بر حل و فصل مسالمت آمیز مناقشات و اجتناب از هر گونه رقابت و مسابقه برای تعریف حوزه نفوذ و قدرت روی آورد.
چین در دو دهه گذشته ، با بهره‌گیری مناسب از فضای « جنگ سرد » و رقابت ابر قدرت‌های آن دوران، امکانات بین‌المللی را در اختیار اقتصاد فرسوده خود قرار داد و با استفاده از کاتالیزوری مناسب به نام « چینی‌های ماوراء بحار »، استراتژی توسعه اقتصادی و ارتقاء موقعیت بین‌المللی خود را پی گرفت.
در این راستا، حزب کمونیست با کنار گذاردن آرما نگرایی مبتنی بر تفکرات حزبی و سوسیالیستی در روابط بین‌المللی، تمرکز بر تأمین منافع ملی و پرهیز از مواضع پرهزینه را برگزید.
اتخاذ این سیاست‌ها حاصل ارزیابی واقعگرایانه از توان و قدرت پکن و اجتناب از سیاست‌های شتابزده ، سریع الوصول و زود بازده بود.
بنابراین ، روشن است که برگزیدن سیاست‌های هدفمند وبرنامه‌ریزی شده در حوزه‌های علوم ، فناوری‌، تحقیقات و تجارت ، شرایط رو به رشد و پیشرفت چین را فراهم ساخته است و شاید بتوان گفت برگزاری المپیک ۲۰۰۸ پکن نقطه عطف دیگری در گذار چین از « دوران سنتی » به دوران مدرن و صنعتی نوین خواهد بود .
واقع‌گرایی حزب کمونیست چین ، خطر پذیری و بی‌باکی دنگ شیاثونیگ و فشارهای اقتصادی سه عامل اصلی برای گذار چین از قطعه ( ۷۹-۴۹ ) بود که به « دوره اول چین » مشهور است و الگوی توسعه چین در آن دوران اتحاد جماهیر شوروی بود .
ژانویه ۱۹۷۹ در تاریخ چین نقطه عطفی تاریخ ساز محسوب می‌شود و سفر دنگ به ایالات متحده و انعقاد قراردادهای همکاری علمی و فنی دو جانبه ، پیوندهای نوینی برای انتقال تجارب علمی جهان به چین فراهم کرد . در این مرحله صدها هزار چینی در قالب تیم‌های آموزشی و کاری و تحصیلی به خارج رفتند و سلسله‌ای از دانشمندان و مدیران و مهندسان نو اندیش چینی پدیدار شد .
از نظر اجرایی ، در فاصله سالهای ۸۴ تا ۹۵ میلادی مناطق ویژه اقتصادی و پارکهای فناوری دنبال گردید و طرح‌های ویژه‌ای به اجرا گذارده شد . این اقدامات در قالب مدل توسعه چین شکل گرفت.
مدل و الگوی توسعه چینی عبارت بود از : رشد اقتصادی و رفاه عمومی بر مدار اقتدار سیاسی و امنیتی ، همراه با گشایش‌های تدریجی اجتماعی ؛ این الگو جهت دهنده تمامی برنامه‌ها و موتور حرکت اقتصاد چین قرار گرفت . در اصل مدل توسعه چین، ترکیبی از عقلانیت و نظم عقلایی و سود محور غربی ، همراه با ویژگیهای بومی چینی است . در این مسیر اصلاحات نهادی و قانونی در بخشهای مختلف دولتی به شکلی وسیع و همه جانبه صورت گرفت و این اصلاحات همچنان ادامه دارد .
جمعیت قانع ، کاری ، صبور ، سازمان پذیر و امیدوار چین ، بهمراه ساختار سراسری و پرقدرت حزبی ، امنیت اجتماعی و روانی مناسبی برای جذب سرمایه‌های خارجی فراهم آورد که زبان مسالمت‌ آمیز در سیاست‌خارجی و سیاست‌های آشتی جویانه منطقه‌ای هم نقش پشتیبان و همکار در این سیاست را ایفاء نمود .
در یک جمع‌بندی کلی می‌توان گفت که آنچه امروز چین را به « کارخانه دنیا » تبدیل کرده و به توسعه سریع علوم و فناوری و جهانی شدن این اقتصاد انجامیده است ، شناخت همه جانبه و دقیق تحولات اقتصادی دنیا و بهره‌گیری مناسب و بهنگام از امکانات جهانی و اقتصاد بین‌المللی است .
این تعامل با همکاری مدیریت هوشمند و ساختار یافته حزبی و توانایی‌های مدیریتی ، ارتباطاتی ، سرمایه‌ای و اطلاعاتی چینی‌های ماوراء بحار حاصل شده است .
مدیریت کارآمد چین قادر شد با فراهم ساختن زیر ساخت‌های لازم ، با جذب چینی‌های آن سوی آب‌ها ، شرکتهای چند ملیتی و صاحبان سرمایه و کارآفرینان پرتجربه را به کناره‌های دیوار چین علاقه‌مند سازد .
پس باید گفت ، توان رقابتی چین امروز متکی بر توانائیهای بسیاری است که از جمله می‌توان بر توسعه هدفمند و برنامه‌ریزی شده ، توسعه مراکز تحقیق و توسعه ، همسان سازی قوانین و مقررات با تحولات عرصه تولید و تجارت جهانی ، دیپلماسی اقتصادی فعال و تولید متناسب با نیازهای مشتری اشاره نمود .
این الگو توانسته است رشد اقتصادی چین را تضمین نماید و کشور اژدهای بیدار را در آستانه « توسعه اقتصادی » و پذیرش نقش‌های جدید بین‌المللی قرار دهد .

true
برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

false
false
false

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false