×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
false
true

Hack the System سایتی است که در آن در مورد راه‌های نامعمول افزایش بهره‌وری و ارتقای سطح زندگی صحبت می‌شود.

صاحب این سایت، شخصی به نام «منیش» maneesh است٬ او آزمایش‌هایی را ترتیب می‌دهد تا موفق‌ترین راهکارهای دستیابی به اهداف شخصی و کاری را پیدا کند و نتایج این آزمایش‌ها را با خوانندگانش به اشتراک می‌گذارد.
او به تازگی آزمایشی ترتیب داد تا به ما نشان بدهد با سیلی خوردن می‌توان به بازدهی بیشتری دست یافت. البته ممکن است بگویید خیلی هم شیوه جدیدی نیست، و بعضی از پدر و مادرها پیش از این از این شیوه برای بلند کردن فرزندانشان از سر گیم و تلویزیون استفاده کرده‌اند!
به گزارش ایسنا نویسنده مهمان وبلاگ یک پزشک در ادامه پست خود افزوده است:
منیش این آزمایش را در سانفرانسیسکو انجام داد؛ جایی که به گفته خودش پر است از آدم‌های عجیب٬ گیک‌ها٬ میلیونرهای خودساخته و … خلاصه که جایی است که کمتر کسی از سیلی خوردن یک بلاگر در روز روشن و در مکان عمومی تعجب کند.
یک ویژگی دیگر زندگی در سانفرانسیسکو این است که همه چیز از آپارتمان گرفته تا دوچرخه٬ از روی سایت دسته دوم فروشی «کریگ لیست» خریداری می شود. اما چطور می‌شود از کریگ لیست برای دو برابر کردن بهره وری استفاده کرد؟
جواب آن برای منیش ساده بود:
دختری را استخدام کرد تا هر وقت سراغ فیس بوک رفت یک سیلی جانانه نثارش کند! اگر شما هم بهره‌وری را جزو نقاط قوت خود نمی‌شمارید این روش نمونه خوبی برای شما خواهد بود. ببینیم خودش چطور داستان را تعریف می‌کند:
آزمایش علمی: کریگ لیست سیلی می‌زند!
«همه شنیده‌ایم که انسان‌ها حیواناتی اجتماعی هستند. آدم‌ها بنا بر تفاوت‌های شخصیتی‌شان برای ارتقای بهره‌وری نیازهای متفاوتی دارند و برای برخی تنهایی نه تنها مفید نیست٬ بلکه نوعی سم است. گاهی وجود یک تیم در کنار فرد کمک شایانی به بهره‌وری او می‌کند؛ به ویژه این که امروز کار عموم مردم عبارت است از نشستن پشت کامپیوتر٬ و اغلب بدون نظارت مستقیم مافوق! مطالعات نشان می‌دهند که در هفته، انسان به طور متوسط تنها به اندازه سه روز کار مفید انجام می‌دهد. من هم که بیشتر زمانم را تنها و پشت کامپیوترم می‌گذراندم، متوجه شدم که بیشتر زمانم را به صورت غیرمفید تلف می‌کنم.»
«بنابراین٬ بهره وری زمانی‌ام را به کمک برنامه کوچک و جمع و جوری به نام RescueTime اندازه گرفتم. طرز کار این برنامه این طور است که در پشت پرده کامپیوتر اجرا می‌شود و مقدار زمانی که فرد با کامپیوتر کار و سایت‌هایی را که سر می‌زند، یادداشت می‌کند؛ بنابراین دقیقا به شما نشان می‌دهد چه مدت زمانی را روی فایل اکسل خود گذرانده‌اید و چه مدت زمانی در حال تماشای سریال بوده‌اید. خیلی خجالت‌آور است که کسی به روی شما بیاورد چه مدت زمانی را در فیس‌بوک به هدر داده‌اید!»
«با خودم فکر کردم این دیگه خیلی مسخره است! چرا این همه وقت را بدون انجام هیچ کاری هدر می‌دهم؟ وقتی آدم رییس یا مافوقی داشته باشد که او را تحت نظر دارد، معمولا کارها را به خوبی انجام می‌دهد.»
از آنجا که منیش به «شرط بندی با سیلی» علاقه زیادی داشت٬ تصمیم گرفت کسی را استخدام کند تا او را مجبور به تمرکز روی کارش کند و حتی اگر لازم شد برای جلوگیری از تقلب در بهره‌وری٬ یک سیلی آبدار نثارش کند. بنابراین به کریگ لیست رفت و یک آگهی پست کرد:
عنوان: اگر کارم را انجام ندادم یک سیلی به من بزن.
سلام!
من دنبال کسی هستم که بتواند کنار من در محل مشخصی کار کند و حواسش به مانیتور من هم باشد تا اگر داشتم وقت را هدر می‌دادم سرم داد بزند و یا حتی اگه لازم شد بزند زیر گوشم!
متقاضی می‌تواند کارهای خودش را بیاورد و در طول این زمان انجام دهد. پرداخت من برای این ماموریت ساعتی ۸ دلار است.
«چند دقیقه‌ای نگذشته بود که صندوق پستی‌ام پر شد. در کمتر از یک ساعت حداقل ۲۰ ایمیل دریافت کردم. همه آنها را خواندم و یکی را که از بقیه بهتر بود انتخاب کردم و روز بعد در یک کافی شاپ همدیگر را ملاقات کردیم.»
فردای آن روز٬‌ سر ساعت ۹ صبح٬ دختر مورد نظر در کافی شاپ منتظر نشسته بود تا روز کاری خود را شروع کند.
منیش دستورات اولیه را داد: «حواست به مانیتور من هم باشه و نگذار از وظایفم دور شوم.»
فهرستی هم از وظایف آن روز خودش به دختر٬ که اسمش «کارا» بود٬ داد و از او قول گرفت که با جدیت بر روی او نظارت کند.
و البته در طول آن روز چندین بار موقعیت‌هایی پیش آمد که کارا باید از سیلی‌های جادویی‌اش استفاده می‌کرد.
«در انتهای روز٬ نتایج خیره‌کننده بودند. بهره‌وری من که در حالت عادی بین ۳۵ تا ۴۰ درصد بود٬‌ با حضور کارا تا ۹۸ درصد رشد داشت. اما نه‌تنها بهره‌وری کاری‌ام افزایش داشت٬ بلکه کیفیت کارم نیز تحت تأثیر قرار گرفته بود.»
اما چرا استخدام یک سیلی‌زن جواب می‌دهد؟
بدون شک خروجی این آزمایش یک موفقیت برای منیش محسوب می‌شد. بزرگترین دستاورد منیش از این پروژه این بود:
اگر به کار خود بعد اجتماعی ببخشید٬ بهره‌وری بالاتری خواهید داشت. اگر با انصاف هم به قضیه نگاه کنیم ترس از سیلی خوردن نبود که مشوق منیش شده بود. سیلی تنها جنبه سرگرمی قضیه را بالا می‌برد. دلیل واقعی موفقیت پروژه این بود که حضور کارا بُعدی اجتماعی به کار نوشتن می‌داد.
برای مثال وقتی پیش‌نویس کار منیش آماده می‌شد٬ آن را برای کارا می‌خواند و نظرش را می‌پرسید. یا اگر منیش نمی‌توانست واژگان مناسبی برای جمله‌بندی‌اش پیدا کند٬ کارا به او کمک می‌کرد. بودن کارا باعث شد تا نوشتن از یک مسئولیت به یک تفریح بدل شود.
بیایید ببینیم دلایل اصلی افزایش بهره‌وری منیش چه بود؟
۱. حداقل یک نفر در کنار منیش می‌دانست که او چه کارهایی را باید در انتهای روز تحویل دهد. در بسیاری از مشاغل٬‌ رییس یا یک تیم کاری در کنار فرد حضور دارند و می‌دانند که چه کاری باید انجام گیرد. اما برخی مشاغل، چون رییس مشخصی ندارند، پس کسی مسئولیت برنامه‌ریزی کارها را بر عهده ندارد.
۲. کارا منیش را تحت فشار گذاشته بود تا کارها را به طور کامل انجام دهد. درست وقتی که منیش به گره‌ای برمی‌خورد و آماده بود که میز کارش را ترک کند یا سری به فیس‌بوک بزند٬‌ کارا سر می‌رسید و نقش بسیار ارزشمند (و دردآوری) ایفا می‌کرد. او کمک کرد که منیش از قسمت‌های سخت کار به سلامت عبور کند.
۳. منیش حالا کسی را داشت که ایده‌هایش را با او رد و بدل کند. به این فکر نکنید که منیش چه آدم تنها و گوشه‌گیری بوده است. پس! کارا کمک می‌کرد تا وقتی که نوشته از روانی افتاده بود٬ جمله‌ها را بهتر بازنویسی کنند. بلندبلند فکر کردن و تلاش برای توضیح دادن کارتان برای دیگران واقعا به شما کمک می‌کند بهتر بفهمید که چه می‌خواهید بگویید. حتی در برخی مواقع اگر کارا بهترین راه را بلد نبود با پرسید سؤال‌هایی سعی می‌کرد مسیر را شکل دهد.
۴. سیلی‌بازی یک بعد بازی‌گوشانه با فضای کاری داد؛ در واقع نوعی ساعت کوکی عجیب بود که به منیش یادآوری کند چه کارهایی را قرار است انجام دهد. «و البته بعد از چند بار سیلی خوردن فهمیدم که نمی‌خواهم دوباره کاری کنم که سیلی بخورم!»
۵. داشتن یک جفت چشم دیگر که محتوای کار را مرور کند به بالا بردن کیفیت کار کمک شایانی کرد. «چون می‌دانستم که بلافاصله کارا متنم را خواهد خواند٬‌ سعی می‌کردم منطق واضحی داشته باشد٬‌ غلط املایی حداقل شود٬‌ …»
اگر شما هم کارهای خود را به یک بازی تبدیل کنید (ترجیحا یک بازی شاد و اجتماعی)٬ دیگر حوصله‌سربر نخواهد بود. جذاب می‌شود. فقط باید یک سیستم خوب برای آن طراحی کنید. البته ممکن است به جای پرداخت پول به یک غریبه از دوستان خود بخواهید که ساعاتی را با هم کار کنید.
ایتالیایی‌ها خرده فرهنگ جالبی دارند. ممکن است وقتی مشغول انجام هیچ کاری نیستید یک پس گردنی از والدین یا فامیل دریافت کنید که معمولا در ادامه آن خواهید شنید:‌ «این برای بیکاری‌ات بود٬‌ حالا برو مشغول یه کاری شو!» یک ایتالیایی حلال‌زاده وقتی در حال هدر کردن وقتش است در ضمیر ناخودآگاه اش منتظر یک پس گردنی است!!
حالا سیلی یا پس‌گردنی ممکن است دستاویز ترویج خشونت قرار بگیرند٬‌ می‌توانید وقتی با دوستتان روی پروژه‌های مشابهی کار می‌کنید٬‌ قرار بگذارید که وقتی هر کدام کارتان را به اتمام رساندید، برای دیگری تکست کنید «تمام شد!»
(شاید بی‌ربط باشد ولی یک دفعه یاد برنامه نیم‌رخ از خیلی سال‌های پیش افتادم که آخرش بعد از تیتراژ پایان٬ گوشه تصویر به نستعلیق می‌نوشت «و تمت بعون الله الملک الاعلی». برنامه خوبی بود. کسی یادش هست؟)
منیش یک بلاگر است و کار اصلی‌اش نوشتن! در کامنت‌های زیر این پست اگر راهی برای اجرای ایده مشابهی در انواع دیگر مشاغل دارید با اینترنت به اشتراک بگذارید. قاعدتا این روش برای مشاغلی است که به تنهایی و شاید خارج از محیط رسمی کاری انجام می‌شوند. در ضمن٬‌ در خیلی از مشاغل پیدا کردن کسی که بتواند کمک مؤثری برای بهتر کردن ایده‌هایتان باشد٬ کمی سخت است. البته مشابه این روش در برنامه‌نویسی بسیار معمول است که به آن Pair Programming می‌گویند.
برای آن دسته از خوانندگانی که در محیط رسمی کاری شاغل هستند ولی کماکان از مشکل بهره‌وری رنج می‌برند٬ یک روش اثبات شده و اصولی حل مشکل رفتن به دپارتمان ‌IT (یا دفتر مخابرات محله)‌ و درخواست برای فیلتر کردن فیس‌بوک و سایر سایت‌های وقت تلف‌کن است.

true
برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

false
false
false

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false