×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
false
true

تهدید سلامت چقدر جدی‌ست؛ چه دگرگونی اساسی‌ در سبد غذایی خانوارهای فرودست رخ داده‌است که شاهد افزایش چشمگیر بیماری‌های مرگبار هستیم؟ فرامرز توفیقی «ارزان‌خری» و گرایش به اقلام بی‌کیفیت را در این دگردیسی موثر می‌داند.

 

«ارزان‌خری» به دنبال کاهش ۸۲ درصدی قدرت خرید، مرگ خاموش کارگران را کلید زده‌است/چرا بیماری‌های قلبی ۲۷ درصد زیاد شد؟

گزارش:نسرین هزاره مقدم/به گزارش پایگاه خبری اکوپارس به نقل از خبرگزاری  ایلنا، چه بر سر سفره‌های ایرانی آمد؛ دست‌های خالی کارگران چه بلایی سر زنبیل‌های خرید خانوار آورده‌است و خالی ماندن سفره‌ها چقدر سلامتی مردم را تهدید می‌کند؟

«تهدید سلامت» شوخی نیست؛ خطر جدی‌ست و هشدارها تکان‌دهنده است؛ در ماه‌های اخیر، مردم تا آنجا که توانسته‌اند از مصرف مواد غذایی خود کاسته‌اند؛ افزایش حداقل ۵۰ درصدی بهای اقلام خوراکی و تورمی که همه کارشناسان اقتصادی بر عدد ۲۵ به عنوان درصد میانگین آن تکیه دارند، «گرسنگی» و به تبع آن «فقر غذایی» را تبدیل به یک بحران جدی کرده است.

کاستن از اقلام ضروری سبد غذایی تا آنجا پیش رفته که همه آژیرهای خطر به صدا درآمده است؛ در شهریورماهِ سال جاری، رئیس هیات مدیره اتحادیه لبنی ایران در ارتباط با کاهش شدید مصرف لبنیات هشدار داد و گفت: لبنیات در حال خارج شدن از سبد مصرف خانوارهاست. 

«علی احسان ظفری» در رابطه با گران شدن لبنیات گفت: گرانی فرآورده‌های لبنی ناشی از افزایش ۲ تا ۱۰ برابری قیمت مواد اولیه و هزینه‌های تمام شده تولید در ۲۲ ماه گذشته است. به گفته وی، تداوم این روند می تواند زمینه سازِ بروز بیماری‌های متعدد میان مردم و به خطر افتادن سلامت جمعی شود.

اما این بیماری‌های متعدد که به دلیل ضعف ساختار غذایی می‌تواند گریبانگیر مردم شود، چه مواردی را شامل می‌شود؟

کاهش مصرف اقلام خوراکی در شرایطی اتفاق می‌افتد که دستمزد به زحمت حدود بیست درصد هزینه‌های ماهانه‌ی خانوار را پوشش می‌دهد؛ فرامرز توفیقی (رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراها) در رابطه با تبعات فقر غذایی به نتایج یک تحقیق بین‌المللی اشاره می‌کند: مطالعه مهم جهانیِ «بار بیماری‌ها» در سال ۲۰۱۷ ‌با مشارکت ۳ هزار و ۶۷۶ محقق از ۱۴۶ کشور و ازجمله‌ ۲۰۰ محقق از ایران، انجام و نتایج آن نوامبر ۲۰۱۸، در مجله معتبر بین‌المللی «لنست» منتشر شده است. اگر به نتایج این تحقیقِ بین‌المللی استناد کنیم، اثراتِ سوء فقر غذایی عیان می‌شود.

مهم‌ترین علل مرگ در ایران/سرعت سرسام‌آور چند بیماری کشنده و ناتوان کننده

او به نتایج این تحقیق استناد می‌دهد: در این تحقیق، بیماری‌های قلبی عروقی با ۲۷ درصد افزایش‌، سکته مغزی با ۱۹ درصد افزایش‌، آلزایمر با ۱۰۳ درصد افزایش، صدمات جاده‌ای با ۳۱ درصد کاهش، بیماری‌های قلبی ناشی از فشار خون بالا با ۵۵ درصد افزایش‌، دیابت با ۷۶ ‌درصد افزایش، بیماری‌های مزمن انسدادی ریوی با ۴۰ درصد افزایش، بیماری‌های مزمن کلیوی با ۵۶ درصد افزایش، اختلال‌های نوزادی با ۶۰ درصد کاهش، بیماری‌های عفونی دستگاه تنفسی با ۰.۶ درصد افزایش، نواقص مادرزادی با ۵۴ درصد کاهش، مهمترین علل مرگ در ایران را تشکیل می‌دهند.

بیشترین ناتوانی‌ها در ایران ناشی از کدام مشکلات سلامت هستند؟

تحقیقی که توفیقی به آن ارجاع می‌دهد و نتایج آن در مجله «لنست» قابل رویت است، عمده‌ترین مشکلات سلامت ایرانی‌ها را اینگونه برمی‌شمارد: اختلال‌های سردرد (۱۴ درصد افزایش)، کمردرد (۲۳ درصد افزایش)، اختلال‌های افسردگی (۲۳ درصد افزایش)، اختلال‌های مرتبط با مصرف مواد مخدر (۲.۶ درصد افزایش)، اختلال‌های اضطراب (۱۰ درصد افزایش)، دیابت (۷۳ درصد افزایش)، گردن درد (۳۰ درصد افزایش)، اختلال‌های نوزادی (۲۳ درصد افزایش)، سایر اختلال‌های اسکلتی ــ عضلانی (۳۴ درصد کاهش)، افت شنوایی مرتبط با افزایش سن (۳۲ درصد افزایش) و نابینایی و اختلال‌های بینایی (۲۶ درصد افزایش)، عمده‌ترین مشکلات سلامت و عامل بیشترین ناتوانی‌ها در ایران است.

افزایش ۲۴ درصدی فشار خون؛ عامل اصلی مرگ در ایران!

عوامل خطری که علل مرگ و ناتوانی در ایران را شکل می‌دهند، متعدد هستند؛ اما افزایش برخی پارامترهای سلامتی تامل‌برانگیز است؛ ازجمله افزایش ۲۷ درصدی بیماری‌های قلبی و عروقی و افزایش ۱۹ درصدی سکته‌های مغزی.

توفیقی در ادامه‌ی تحلیلِ نتایج تحقیقِ مجله‌ی لنست می‌گوید: همانطور که براساس نتایج مطالعات مهم ملی و جهانی اعلام شده است، فشار خون بالا در ایران، مهمترین عامل خطر مرگ و ناتوانی در ایران است. فشار خون بالا در سال ۸۶، سومین عامل خطر مرگ و ناتوانی در ایران بوده است که با افزایش ۲۴ درصدی طی ۱۰ سال گذشته، اکنون به رتبه نخست رسیده است. ۲۸ درصد ایرانیان بالای ۱۸ سال مبتلا به فشار خون بالا هستند که سهم زنان بیشتر است. همچنین نیمی از ایرانیان بالای ۵۵ سال در معرض ابتلا به فشار خون بالا قرار دارند.

توفیقی ادامه می‌دهد: فشار خون بالا، طی ۲۵ سال گذشته در ایران، ۳۹ درصد افزایش یافته و در سال ۹۵، ۴۴ هزار مرگ بر اثر فشار خون بالا رخ داده است. نکته مهم دیگر آن که ۳۳ درصد مرگ و میرهای قلبی- عروقی به علت فشار خون بالا رخ می‌دهد و ۹۲۶ هزار سال عمر ایرانی‌ها در سال ۹۵ با ناتوانی‌های ناشی از فشار خون بالا از دست رفته است.

توفیقی در ادامه می‌افزاید: فاجعه بزرگتر آن که ۶.۵ میلیون ایرانی مبتلا به فشار خون بالا از ابتلای خود به این عامل خطر بیماری‌های کشنده‌ و ناتوان کننده (سکته‌های قلبی، سکته‌های مغزی، نارسایی‌های مزمن کلیوی و … ) بی‌اطلاع هستند. چنانچه مطالعه ۵۰ هزار نفره «کوهورت گلستان» نیز نشان داده است که تنها ۱۸ درصد افراد مبتلا به فشار خون بالا از بیماری خود آگاهی داشتند؛ تنها نیمی از مبتلایان آگاه‌، فشار خونشان تحت درمان بوده و از افراد تحت درمان نیز تنها ۲۶ درصد فشارخونشان کنترل شده است. این مشکل بزرگ برای نظام سلامت ایران که عمدتاً ناشی از چاقی‌، اضافه وزن و مصرف بالای نمک است، درحالیست که به گفته‌ی معاون تحقیقات وزیر بهداشت، با کنترل فشار خون بالا و درمان آن، شاهد کاهش ۲۵ درصدی سکته‌های قلبی و مغزی در ایران خواهیم بود.

اما پس از خطر فشار خون بالا به عنوان شایع‌ترین عامل محرک مرگ و ناتوانی در ایران، عوامل دیگری نیز به عنوان محرک‌های مرگ‌ومیرِ زودرس ایرانی‌ها معرفی شده‌اند: پرخوری و رژیم غذایی نامناسب و پرخطر (۲۱ درصد افزایش)، قند خون بالا (۶۶ درصد افزایش)، شاخص توده بدنی بالا (۴۱ درصد افزایش)، مصرف تنباکو (۲۳ درصد افزایش)، چربی خون بالا (۱۴ درصد افزایش)، مصرف مواد مخدر (۴ درصد افزایش)، آلودگی هوا (۱۸ درصد افزایش) و نارسایی‌های مزمن کلیوی (۳۰ درصد افزایش) مهم‌ترین محرک‌های علل مرگ و میر کلی و مرگ‌های زودرس در ایران با تغییرات افزایشی یا کاهشی گفته شده در طول ۱۰ سال گذشته هستند.

 چرا این اتفاق افتاده است

می‌خواهیم بدانیم چرا خانوارهای ایرانی دچار این بحران‌های سلامتی شده‌اند؛ چرا فشار خون بالا و رژیم غذایی نامناسب تا این اندازه افزایش نشان می‌دهد؛ توفیقی معتقد است؛ برای یافتن علت این مهم و کشف مقصر اصلیِ  مرگی که در کمین خانوار ایرانی نشسته است، نیازی به رفتن راه‌های دور، تحقیقات گسترده و مطالعات بین‌المللی نیست.

او به سبد معیشت خانوار و بخش خوراکی‌های آن و افول چشمگیر کیفی و کمی اقلام این سبد اشاره می‌کند: با بررسی بودجه خانوار و شیب تند کاهش مصرف مواد غذائی متناسب با سبد تغذیه معرفی شده از سوی انستیتو تغذیه –به عنوان الگوئی سالم-  پی می‌بریم خانوار کارگری از سال ۱۳۹۱ تا سال ۱۳۹۶ مجبور شده است برای تامین نیازهای غذائی خانوار خود ۲۰۰درصد افزایش هزینه را تحمل کند و در نتیجه، برای ادامه زندگی، سبد خود را هر روز خالی‌تر نموده است و بازهم نتوانسته تعادلی بین مخارج و دریافتی خود ایجاد کند.

57

«ارزان خری» کلید مرگ خاموش خانوار کارگری/ ۵۳۱ کیلو کالری کاهشِ در سبد غذایی فقط تا پایان سال ۹۶!

اما در این بازه زمانی یعنی از سال ۱۳۹۱ تا امروز، چقدر کاهش کالری دریافتی داشته‌ایم؛ توفیقی در پاسخ می‌گوید: کاهش ۵۳۱ کیلوکالری دریافتی سرانه در  هر روز؛ این کاهش باید منجر به سوءتغذیه، کاهش وزن و متناسب با آن کاهش آمار چاقی گردد. در کنار این شاخص، دریافت غذای بی‌کیفیتِ خارج از هرم غذائی، چربی اشباع، نمک زیاد، محتویات غذایی نامتناسب با یک وعده غذای سالم به همراه بیماری‌های روحی و روانی، منجر به سوءهاضمه و عدم جذب صحیح شده که به همراه دریافت کالری‌های مضر از غذاهای ناسالم، تشدید بیماریها را در خانوارهای کارگری موجب شده است.

او تاکید می‌کند: کاهش۵۳۱ کیلوکالری دریافتی روزانه از سهم سبد سالم و مغذی در کنار کاهش ۸۲ درصدی قدرت خرید، خانوار کارگری را برای بقا مجبور به «ارزان‌خری» کرده است. بله «ارزان خری» کلید مرگ خاموش خانوار کارگری است و عامل مهم بیماری‌های متابلیکی همچون فشارخون، قند، چربی، تیروئید، آرتروز، ورم اندام‌های تحتانی، چربی شکمی، نارسائی کبدی و….

این فعال کارگری نتایج محاسبات خود روی جداول اسنتیتو تغذیه را اینگونه جمع‌بندی می‌کند: تا پایان سال ۱۳۹۶ سرانه مصرف خانوار شهری از سبد غذائی سالم روزانه، ۵۳۱کیلوکالری کاهش داشته و جایش را غذاهای ارزان و ناسالم گرفته است.

نگرش فرایند محور- در تقابل با نگرش تجریدی!

او چکیده تحقیقات خود را در قالب نمودار زیر عینی می‌سازد و معتقد است خطر به شدت جدی‌ست.

55

در نهایت، آیا می‌توان معضل فقر غذایی را مجزا از سایر پارامترهای اقتصادی و اجتماعی بررسی کرد؛ آیا به واقع نباید پیامدهای بحرانی ارزان‌خری و کاهش کالری‌های سالم روزانه‌ی افراد متعلق به خانوارهای فرودست را جدی گرفت؛ توفیقی دوسوال کلیدی دیگر نیز به سوالات و ابهامات ما می‌افزاید: «آیا وقت آن نرسیده است فکری به حال معیشت کنیم و ارتباط تنگاتنگش را با حوزه خانواده – جامعه دریابیم؟ آیا به راستی نباید نگرش‌مان را فرایند- محور نمائیم؟!»

گزارش: نسرین هزاره مقدم

true
برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

false
false
false

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false