بر مبنای گزارش منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران، در سال ۱۳۹۶ در مجموع هر خانوار شهری بهطور متوسط حدود ۳۶ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان از محلهای مختلف درآمد کسب کرده است. از این درآمد حدود ۳۳ میلیون تومان، یعنی معادل ۹۰۰ درصد آن را صرف مخارج خوراکی و غیرخوراکی و ۱۰ درصد آن را پسانداز کرده است؛ به این معنی که با تقریب میتوان گفت میل نهایی به پسانداز خانوارهای شهری در سال گذشته حدود ۱۰ درصد بوده است. بهعلاوه، در حالی که درآمد خانوار در سال گذشته نسبت به سال قبل از آن حدود ۶/ ۱۵ درصد افزایش یافته اما میل نهایی به پسانداز تقریبا ثابت مانده است. به این معنا که میل نهایی به پسانداز در سال قبل تقریبا چسبنده بوده و خانوارها درآمد مازاد خود را صرف خرید کالاهای لوکس غیرخوراکی میکنند. در سال ۱۳۹۶ در حالی که مخارج روی اقلام خوراکی ۲/ ۱۵۵ درصد افزایش یافته، مخارج روی کالاهای غیرخوراکی حدود ۱۶ درصد افزایش یافته است. نکته مهم دیگر این است که سهم اقلام خوراکی در سبد مخارج کلاسهای مختلف درآمدی تفاوت چشمگیری دارد؛ در حالی که سهم کالاهای خوراکی در سبد مصرفی خانوارهای فقیر حدود ۵۰۰ درصد بوده این سهم برای خانوارهای با درآمد بالا تنها ۱۶۶ درصد بوده است.
گزارش بودجه سالانه
مرکز آمار ایران گزارش مربوط به «نتایج آمارگیری از هزینه و درآمد خانوارهای شهری» را برای سال ۱۳۹۶ منتشر کرد. این گزارش آمار توصیفی خانوارها و همچنین توزیع و ترکیب هزینه و درآمد خانوارهای شهری را به تصویر میکشد. بهطوری که متغیرهایی مانند «سطح درآمد خانوار در سال ۱۳۹۶»، «سطح مخارج خانوار در سال ۱۳۹۶» و «ترکیب اجزای مخارج و درآمدهای خانوارها» و «سبد مصرفی و درآمدی خانوارها در استانهای مختلف» را ارائه میدهد. هر خانوار در هر دوره مالی ابتدا درآمد دورهای خود را دریافت کرده، سپس بخشی از آن را صرف هزینههای ضروری و غیرضروری خود میکند. درآمد از محلهایی مانند دستمزد، سود و اجاره کسب شده و هزینهها نیز صرف محلهای هزینهای، خوراکی و غیرخوراکی میشود. اختلاف دو سطح درآمد و مخارج یا پسانداز میشود(در صورتی که درآمد بیشتر از هزینه باشد) یا هم از پساندازهای سال قبل برداشته میشود.(در صورتی که هزینهها بیشتر از درآمدهای دوره باشد.) بنابراین این گزارش به نوعی تغییر رفاه خانوارها را نمایندگی میکند.
میل به پسانداز اجتماعی
بر حسب گزارش مذکور، سال گذشته در مجموع هر خانوار شهری ایرانی حدود ۳۶ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان از محلهای مختلف دستمزد، سود و اجاره درآمد کسب کرده است که حدود ۳۳ میلیون تومان از آن را صرف هزینههای مختلف سالانه خود کرده است. اگرچه این گزارش اشاره مستقیمی به سطح پسانداز نمیکند اما میتوان اختلاف سطح درآمد از هزینهها را بهعنوان پسانداز سالانه هر خانوار ایرانی تلقی کرد؛ بنابراین میتوان گفت سطح پسانداز هر خانوار شهری ایرانی در سال گذشته حدود ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان بوده است. به تعبیری دیگر، سال گذشته هر خانوار ایرانی ۹۰۰ درصد از درآمد خود را صرف مخارج مختلف و ۱۰ درصد باقیمانده را پسانداز کرده است. اگر درآمد هر خانوار را بهعنوان نمایندهای از تولید ناخالص داخلی و مخارج خانوارها را بتوان بهعنوان مخارج مصرفی کل اقتصاد دانست، این آمار نشان میدهد در سال گذشته «میل نهایی به پسانداز اجتماعی» حدود ۱۰ درصد بوده است. در مقیاس ماهانه درآمد خانوار نمونه ۳میلیون و ۵۷هزارتومان، مخارج ۲۲میلیون و ۷۴۶هزار تومان و پسانداز حدود ۳۱۱هزارتومان بوده است.
چسبندگی میل به پسانداز
در مجموع سال گذشته سطح درآمد هر خانوار شهری ایرانی نسبت به سال ۱۳۹۵ حدود ۶/ ۱۵ درصد افزایش یافته است. به عبارت دیگر، هر خانوار ایرانی از محلهای درآمدی خود مانند دستمزد و سود در سال ۱۳۹۶۶ نسبت به سال قبل ازآن افزایش درآمد داشته است؛ بخشی از این افزایش درآمد را میتوان به افزایش حداقل حقوق و دستمزد در سال گذشته و بخشی دیگر را به عوامل دیگر مانند رشد اقتصادی نسبت داد. بهعلاوه، سطح هزینه هر خانوار ایرانی در سال گذشته نسبت به سال قبل از آن نیز حدود ۷/ ۱۵ درصد افزایش یافته است؛ افزایش رشد یکسان درآمد و هزینه در دو سال متوالی راوی این نکته است که میل به پسانداز خانوار در این دو سال تغییر نکرده است. به عبارت دیگر، خانوار به همان نسبتی که به درآمد او اضافه شده، صرف مخارج و هزینهها کرده است. اگر مقیاس خانوار را به کل اقتصاد نسبت دهیم، این نکته به این معناست که افزایش درآمد و رشد اقتصادی اثر قابلملاحظهای روی میل نهایی به پسانداز ندارد. این در حالی است که انتظار میرود قبل از افزایش درآمد، خانوارها هزینههای اساسی خود را پوشش داده باشند بهطوری که افزایش درآمدهای بعدی صرف پسانداز آنها شود. بنابراین اینکه افزایش درآمد میل نهایی به پسانداز را افزایش نداده به این معنی است که خانوارها در سال ۱۳۹۵۵ هزینهها و مخارج پاسخ داده نشدهای داشتهاند.
پایان یک روند مثبت
از مجموع حدود ۳۳ میلیون تومان هزینه خانوار شهری در سال گذشته، حدود ۲۳ درصد صرف «هزینههای خوراکی و دخانی» و ۷۷ درصد سهم «هزینههای غیرخوراکی» شده است. بهعلاوه، بررسیها نشان میدهد در سال گذشته نسبت به سال قبل از آن خانوارها تمایل خفیفی به سمت هزینههای غیرخوراکی داشتهاند، بهطوری که در سال ۱۳۹۶ نسبت به سال قبل از آن در حالی که «هزینههای خوراکی و دخانی» ۲/ ۱۵ درصد رشد را تجربه کردهاند، هزینههای غیرخوراکی حدود ۱۶ درصد رشد داشتهاند. این تغییر خفیف نشان میدهد بخشی از اثرات منفی رفاهی سالهای ابتدایی دهه جاری، در سال قبل در حال برگشت بود اما با توجه به تورم اتفاق افتاده در سالجاری، انتظار نمیرود این روند رو به رشد با سرعت خفیف ادامه داشته باشد.
ترکیب سبد سفره گروهها
در بخشی از این گزارش، مرکز آمار ایران ترکیب هزینه خانوارها را بر حسب طبقات درآمدی آنها گزارش میکند. بررسیها نشان میدهد هرچه از سمت طبقات پایین به سمت طبقات درآمدی بالا حرکت کنیم هزینههای خوراکی و دخانی سهم کمتری در کل سبد مخارج خانوار دارد. بهعنوان مثال، ترکیب سبد مخارج خانوارها در پایینترین طبقه درآمدی حدود ۵۰ درصد و ۵۰ درصد بوده است. این در حالی است که این ترکیب برای خانوارهای در آخرین طبقه درآمدی به ۱۶ و ۸۴ درصد به نفع مخارج غیرخوراکی تغییر کرده است. به این معنی که خانوارهای فقیر حدود ۵۰۰ درصد از درآمد مخارج خود را صرف اقلام خوراکی و دخانی میکنند اما این نسبت برای خانوارهای با درآمد بالاتر تنها حدود ۱۶۶ درصد بوده است.
ترکیب سبد خوراکی و غیر خوراکی
بر مبنای گزارش مذکور در میان سبد غیرخوراکی خانوارهای شهری، بیشترین وزن مربوط به گروه مسکن بوده است؛ بهطوریکه هر خانوار شهری بهطور متوسط حدود ۴۳ درصد از مخارج خود را صرف مسکن کرده است. بعد از آن گروه «حملونقل و ارتباطات» با حدود ۱۶ درصد و «بهداشت و درمان» با حدود ۱۴۴ درصد در ردیفهای بعدی قرار گرفتهاند. در میان سبد خوراکی نیز گروه «آرد، رشته، غلات، نان و فرآوردههای آن» با ثبت حدود ۲۲ درصد بیشترین وزن را در سبد خوراکی خانوار داشته است. بعد از آن «گوشت» با ۴/ ۲۰ درصد و میوهها و سبزیها با حدود ۱۷۷ درصد بیشترین سهم را در اقلام خوراکی خانوار داشتهاند.
فراوانی خانوارها در دهکها
در آخرین گزارش مرکز آمار ۱۸ هزار و ۷۰۱ خانوار بهعنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده است. در این گزارش، تعداد خانوارها بر حسب میزان هزینهای که در سال گذشته کردهاند، به تفکیک آمده است. در کل کشور، بیشترین فراوانی در گروه هزینهای ۱۹ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان تا ۲۷ میلیون تومان(دهک ششم هزینهای) قرار دارد. تقریبا ۲۱ درصد از خانوارهای کشور در سال گذشته بین ۵/ ۱۹ تا ۲۷ میلیون تومان هزینه داشتهاند؛ یعنی به ازای هر ۵ خانوار، یک خانوار درآمد ماهانهاش بین ۶/ ۱ تا ۲/ ۲ میلیون تومان بوده است. پس از این گروه، بیشترین فراوانی در دو گروه با هزینه سالانه ۲۷ تا ۳۶ میلیون تومان و ۱۲ تا ۵/ ۱۶ میلیون تومان قرار دارد. نکته قابل توجهی که از این دادهها قابل استخراج است، اینکه ۳۰ درصد خانوارهای کشور، هزینه سالانه کمتر از ۵/ ۱۶ میلیون تومان در سال داشتهاند. یعنی حدود یک سوم از خانوارهای کشور در سال گذشته، کمتر از یک میلیون و ۳۷۵ هزار تومان در ماه هزینه کردهاند. از طرف دیگر، هزینه ماهانه تقریبا ۱۱ درصد خانوارهای کشور بیش از ۴ میلیون تومان در سال ۹۶ ثبت شده است. نزدیک به ۶ درصد خانوارها نیز در سال گذشته بیش از ۵ میلیون تومان در ماه هزینه کردهاند.
وضعیت استانها: حدود یک سوم خانوارهای کشور در دهکهای اول تا چهارم هزینهای قرار دارند. مطابق گزارش مرکز آمار، سال گذشته بیش از ۳۰ درصد از خانوارها، در ماه کمتر از یک میلیون ۳۷۵ هزار تومان هزینه کردهاند. در بین استانها، بیشترین فراوانی دهکهای پایین در استان کرمان قرار دارد، بهطوری که ۶۰۰ درصد خانوارهای ساکن در این استان در دهک اول تا چهارم هزینهای قرار گرفتهاند. وضعیت در استان سیستان و بلوچستان مشابه استان کرمان است. در مقابل، در دو استان تهران و مازندران کمترین فراوانی خانوارها در دهکهای پایین درآمدی قرار دارد. در استان تهران، ۵/ ۱۱۱ درصد خانوارها هزینه ماهانه کمتر از یک میلیون و ۳۷۵ هزار تومان داشتهاند. در مقابل ۱۱ درصد از خانوارهای کشور در دهکهای نهم و دهم هزینهای(درآمد بیش از ۴ میلیون تومان در ماه) قرار گرفتهاند. در استان تهران هزینه یک پنجم خانوارها در ماه بیش از ۵۵ میلیون تومان ثبت شده(دهک دهم)، اما درصد خانوارهای با این شرایط در استان سیستان و بلوچستان معادل ۷/ ۱۱ درصد بوده است. بهطور کلی کمترین فراوانی دهکهای نهم و دهم درآمدی نیز در استان کرمان گزارش شده است.
وضعیت درآمدی
دستهبندیای که در مورد هزینه خانوارها شده، در مورد درآمدها نیز عینا آمده است. دهک ششم درآمدی همانند دهک هزینهای بیشترین فراوانی را دارد؛ بهطوری که ۲۰ درصد خانوارها سال گذشته درآمد سالانه بین ۵/ ۱۹ میلیون تومان تا ۲۷ میلیون تومان داشتهاند. اما در سال گذشته معادل ۵ درصد از خانوارهای کشور، درآمد ماهانه کمتر از ۶۲۵ هزار تومان در ماه داشتهاند. در مقابل، درآمد بیش از ۸ درصد خانوارها، بیش از ۵ میلیون تومان در ماه ثبت شده است. توزیع استانی دهکهای درآمدی تقریبا مشابه دهکهای هزینهای بوده است. مثلا در استان تهران حدود ۳۸ درصد خانوارها، با درآمد ماهانه بیش از ۴ میلیون تومان در ماه زندگی کردهاند. محاسبات نشان میدهد ۷/ ۱۷ درصد از خانوارهای کشور درآمد ماهانه کمتر از یک میلیون و ۳۷۵ هزار تومان داشتهاند. این عدد برای استانهای تهران و البرز کمتر از ۵ درصد و برای استان مازندران حدود ۶ درصد بوده است. در مقابل در استان سیستان و بلوچستان، بیش از ۵۰۰ درصد خانوارها با درآمد ماهانه کمتر از یک میلیون و ۳۷۵ هزار تومان زندگی خود را گذراندهاند.
سنجش درآمد با معیار تحصیل
مرکز آمار کشور متوسط درآمد سالانه یک خانوار شهری را بر حسب انواع درآمد و سطح سواد سرپرست خانوار در سال ۹۶ را نیزمنتشر کرده است. براساس آمار منتشر شده، متوسط تعداد افراد در خانوارها در کل کشور ۴۳/ ۳ نفر است که متوسط تعداد افراد دارای درآمد در خانوارهای کل کشور ۴۷/ ۱ نفر گزارش شده است. آمار نشان میدهد متوسط درآمد سالانه یک خانوار شهری در سال گذشته، ۳۶ میلیون و ۶۸۴ هزار و ۸۰۰ تومان بوده است که از این میزان ۱۲ میلیون و ۶۰۴ هزار و ۲۰۰ تومان آن از درآمد حقوقبگیری، ۵ میلیون و ۹۰۵ هزار و ۹۰۰ تومان آن از درآمد مشاغل آزاد و ۱۸ میلیون و ۱۷۴ هزار و ۷۰۰ تومان آن از درآمدهای متفرقه کسب شده است. درآمدهای متفرقه شامل تمامی وجوه و ارزش کالاهایی که خانوارها از طریقی غیر از اشتغالاعضای خود دریافت کرده تعریف شده است مانند اجاره اموال منقول و غیرمنقول، حقوق بازنشستگی، دریافت یارانه و… که درآمد متفرقه خانوارها به حساب میآید.
مرکز آمار کشور درآمدهای خانوارهای شهری را در ۸ گروه شامل سرپرست خانوار بیسواد، باسواد بدون مدرک، کمتر از ششم ابتدایی، ششم ابتدایی تا سوم راهنمایی، متوسط تا کمتر از دیپلم، دیپلم تا کمتر از لیسانس و لیسانس تا کمتر از فوق لیسانس و فوق لیسانس و بالاتر طبقهبندی کرده است. براساس این دستهبندی، درصد خانوارهای نمونه شهری در سال ۹۶۶ که سرپرست خانوار بیسواد بوده ۶/ ۱۴ درصد از کل خانوارهای شهری را تشکیل میدهد. متوسط تعداد افراد در خانوارهای بیسواد ۹۸/ ۲ و متوسط تعداد افراد دارای درآمد در این خانوارها ۵۹/ ۱ نفر بوده است. در این خانوارهای شهری که سرپرست آنها بیسواد بودهاند متوسط درآمد سالانه آن ۲۳ میلیون و ۱۹۳ هزار و ۸۰۰ تومان گزارش شده است.
در گروه خانوارهایی که سرپرست آنها باسواد بدون مدرک بوده است، متوسط تعداد افراد در خانوارها ۲۵/ ۳ نفر و متوسط تعداد افراد دارای درآمد در خانوارها ۶۳/ ۱ نفر بوده است. در خانوارهای باسواد بدون مدرک که حدود ۷/ ۲ درصد از کل خانوارهای شهری را تشکیل میدهند، میانگین درآمد سالانه ۲۷ میلیون و ۶۳۱ هزار و ۱۰۰ تومان برآورد شده است. در گروه خانوارهای شهری که سطح سواد آنها کمتر از ششم ابتدایی بوده است، بعد خانوار ۵۷/ ۳ نفر و متوسط تعداد افراد دارای درآمد در خانوارها ۵۳/ ۱ نفر بوده است. متوسط درآمد سالانه این گروه خانوار شهری نیز حدود ۲۹ میلیون و ۹۳۲ هزار و ۹۰۰ تومان برآورد شده است. این گروه ۶/ ۲۲ درصد از کل خانوارهای شهری را تشکیل میدهند.
در گروه چهارم که سطح سواد ششم ابتدایی تا سوم راهنمایی در نظر گرفته شده در سال گذشته، ۴/ ۱۷ درصد از خانوارهای شهری قرار دارند. در این گروه، متوسط تعداد افراد در خانوارها ۶۴/ ۳ نفر و متوسط تعداد افراد دارای درآمد ۳۹/ ۱ نفر برآورد شده است که این افراد طی یک سال بهطور متوسط درآمدی در حدود ۳۱ میلیون و ۷۴۲ هزار و ۹۰۰ تومان داشتهاند. نکته قابل توجه در آمار منتشر شده سال ۹۶ این است که در خانوارهای شهری با سطح سواد متوسطه تا کمتر از دیپلم، متوسط درآمد سالانه کمتر از خانوارهای شهری با سطح سواد ششم ابتدایی تا سوم راهنمایی بوده است. گزارش مرکز آمار نشان میدهد در خانوارهای شهری با سطح سواد متوسطه تا کمتر از دیپلم، متوسط تعداد افراد در خانوار ۶۵/ ۳ نفر و متوسط تعداد افراد دارای درآمد در خانوارها ۳۳/ ۱ نفر برآورد شده است. متوسط درآمد این خانوارها در سال ۹۶، حدود ۲۹ میلیون و ۱۵۷ هزار و ۱۰۰ تومان بوده است. این گروه ۳/ ۱ درصد از کل خانوارهای شهری را به خود اختصاص دادهاند.
گزارش منتشر شده از متوسط درآمد سالانه یک خانوار شهری بر حسب سطح سواد آنها در سال ۹۶ نشان میدهد که درآمد خانوارهای با سطح سواد دیپلم به بالا رشد چشمگیری به نسبت خانوارهایی که سطح سواد آنها کمتر از دیپلم بوده، دارد. آمار نشان میدهد در گروه خانوارهای شهری که سطح سواد آنها دیپلم تا کمتر از لیسانس بوده است متوسط تعداد افراد در خانوارها ۴۶/ ۳ نفر و متوسط تعداد افراد دارای درآمد در خانوار ۳۹/ ۱ نفر گزارش شده که این افراد بهطور متوسط درآمد ۴۱۱ میلیون و ۴۴۳ هزار و ۴۰۰ تومان در سال معادل حدودا ۳ میلیون و ۴۰۰ تومان در ماه داشتهاند. این گروه از خانوارها با ۲/ ۲۷ درصد، بیشترین سهم را در کل خانوارهای شهری به خود اختصاص دادهاند.
درآمد خانوارهای با سطح سواد لیسانس تا کمتر از فوق لیسانس ۵۵ میلیون و ۳۸۴ هزار تومان در سال برآورد شده که در این گروه متوسط تعداد افراد در خانوار ۳۴/ ۳ نفر و متوسط تعداد افراد دارای درآمد در خانوارها ۴۶/ ۱ نفر بوده است. ۹/ ۹ درصد از خانوارهای شهری در سال ۹۶ در این گروه قرار داشتهاند. آخرین گروه درآمدی نیز سطح سواد فوق لیسانس و بالاتر داشتهاند که متوسط تعداد افراد این گروه ۳۸/ ۳ نفر و متوسط تعداد افراد دارای درآمد ۴۵/ ۱ نفر بوده است. متوسط درآمد سالانه آنها نیز ۷۰ میلیون و ۷۰۴ هزار و ۱۰۰ تومان اعلام شده که بهطور ماهانه ۵ میلیون و ۹۰۰ تومان محاسبه میشود. خانوارهایی که سطح سواد سرپرست خانوار آنها فوق لیسانس و بالاتر است ۳/ ۴ درصد از کل خانوارهای شهری را به خود اختصاص دادهاند.