×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
false
true
جنگل‌بان را صدا کن شاید کاجی‌افتاده باشد…

جنگل‌بان را صدا کن شاید کاجی‌افتاده باشد…بوستان ساعی در خیابان ولیعصر(عج) تهران و درختان سر به آسمان این خیابان از حوالی میدان راه آهن تا میدان تجریش با آن زیبایی دلنواز و چشم نواز وسایه سار آن در فصل گرما بر سر رهگذران  پایتخت مطلب ساده وپیش پا افتاده‌ای نیست که بتوان از آن ساده گذشت.

این خیابان آن هنگام روزنه‌های نور از آن می‌تابد شکرانه تلاش‌ها و خدمات صادقانه و همت سترگ استاد کریم ساعی است.

اکوپرشین: علیرضا کیهان‌پور: تفکر این که در دهه ۲۰ و۳۰ با آن امکانات و عقب ماندگی فناوری‌های روز چنین کار حیرت آوری صورت پذیرفته به طور جد باید همه طبیعت دوستان را دچار شگفتی نماید.

حفظ و حراست از این میراث و ذخیره ارزشمند که ریه‌های تنفس شهر تهران در آلودگی کلان شهر‌ها را بر عهده دارند بر همگان مبرز و مبرهن و یک تکلیف انسانی و مسوولانه است که در چنین ایامی فرهنگ سازی اثر بخش را در این راستا طلب می‌کند.

استاد کریم ساعی پس از بازگشت به ایران در کسوت دانش آموخته جنگلداری و منابع طبیعی به تربیت صدها دانشجوی این رشته همتی جانانه را به سرانجام رسانید و قوانین مورد نیاز حفاظت از جنگل‌ها و منابع طبیعی؛ گسترش مراکز و دانشکده‌های منابع طبیعی و انتشار مجلات و منابع علمی دیگر را با امکانات آن روزها به مثابه یک معجزه جاودان به یادگار گذاشت.

کریم ساعی وصیت کرده بود هنگام مرگ، وی را در جلوی راه دانشجویان‌اش در دانشکده منابع طبیعی پردیس کشاورزی کرج به خاک بسپارند که آغاز زندگی اخروی خویش را در کنار آینده‌سازان متخصص این رشته را به تلاش و یادآوری ادامه راه نیمه تمام وی ترغیب و تشویق نماید.

دکتر کریم ساعی در اوج بلوغ و بالندگی علمی خود و آثار به یادماندنی بیش از شماره خود در عرصه منابع طبیعی کشور متاسفانه در راه بازگشت از یک ماموریت اداری در حادثه سقوط هواپیمای مسافربری از شیراز به تهران در یک جابجایی بلیط با مرحوم دکتر باستانی پاریزی که جایگزین ایشان در آن پرواز شد در چهارم دی ماه ۱۳۳۱ روح بی تاب و جسم تشنه خدمتش به آرامش رسید و تقدیر این تعویض بلیط هواپیما ؛ زنده ماندن فرزند کویر یعنی دکتر باستانی پاریزی و پایان زندگی استاد کریم ساعی بود.

چهارم دی ماه سالروز درگذشت انسانی خدمتگزار وساعی در امور جنگل و منابع طبیعی کشور و سرسبز نمودن عرصه‌های این ثروت ملی را بانام و یاد این فرهیخته تلاشگر به ثبت خاطره‌ای دیگر و قلم در مورد بخش کوچکی از یادمان دکتر کریم ساعی پیوند زده بار دیگر این شعر زیبا را باهم زمزمه می‌کنیم:

جنگلبان را صدا کن شاید کاجی افتاده باشد

… البته در تاریخ معاصر کنونی باید یادی کنیم از پدر بلوط ایران استاد مظفر افشار ساکن خرم آباد لرستان که بلوط زاگرس را احیاء و نجات داد و از مسوولان قدردان وزارت جهاد کشاورزی؛ سازمان جنگل ها، مراتع وآبخیزداری، دانشکده‌های منابع طبیعی و سازمان حفاظت از محیط کشور و…انتظار می‌رود که در چنین ایام و یادمان هایی از استاد مظفر افشار پدر بلوط ایران که دلسوزانه وخودجوش چهره ماندگار عرصه منابع طبیعی در زمان کنونی می‌باشند تقدیر و تشکر نمایند و غفلت از خدمات به یاد ماندنی امثال اساتیدی مانند مرحوم ساعی وافشار به ویژه در هفته گرامیداشت منابع طبیعی را نباید به مرور زمان بسپاریم، فرهنگ زیبایی که در زمان مهندس خداکرم جلالی معاون وزیر و رئیس پیشین سازمان جنگل ها،مراتع و آبخیزداری کشور حتی با تشویق معنوی زوج‌های جوانی که در مراسم عروسی و آغاز زندگی مشترکشان کاشت نهال را عاشقانه نهادینه کردند را مدنظر داشته واز این زوجین در منطقه محروم میناب استان هرمزگان تقدیر و تشکر نمود را نباید فراموش کرد اما؛ برای آخرین بار صورت پذیرفت و دیگر نه تکرار شد و نه ادامه یافت…

امید آن که استمرار فرهنگ تکریم و گرامیداشت تلاشگران عرصه منابع طبیعی کشور اعم از حافظان؛ چهره‌های ماندگار؛ اساتید؛ مهندسین؛ محققین؛ پژوهشگران و حتی دانش آموختگان و دانشجویان صاحب اندیشه‌های برتر این مهم را به سان گذشته شاهد باشیم، هرچند شیوع و گسترش ویروس کشنده کوویید ۱۹ الان فرصت پرداختن به این موضوع فرصت گرانبها را از متولیان امور گرفته ولی در آینده امید است علیرغم مشکلات این قطار به ریل خویش بازگردد، زیرا ریه‌های تنفس طبیعت در شهر‌ها وروستاها می‌تواند از گسترش بیشتر این ویروس کشنده قرن را به حاشیه براند که نخستین سنگ بنای آن حفظ ذخایر متنوع و ارزشمند گیاهی و پاسداشت تنوع زیستی هزاران ساله کشور خواهد بود.

دو کاج

شاعر: محمد جواد محبت

در کنار خطوط سیم پیام /خارج از ده دوکاج روییدند

 سالیان دراز رهگذران / آندو را چون دو دوست می‌دیدند

 یکی از روزهای پاییزی/ زیر رگبار و تازیانه باد 

 یکی از کاجها به خود لرزید / خم شد و روی دیگری افتاد

 گفت ای آشنا ببخش مرا / خوب در حال من تامل کن

 ریشه هایم زخاک بیرون است / چند روزی مرا تحمل کن

 کاج همسایه گفت با تندی / مردم آزار از تو بیزارم

 دور شو دست از سرم بردار / من کجا طاقت تو را دارم

 بینوا را سپس تکانی داد / یار بیرحم و بی مروت او

 سیمها پاره گشت و کاج افتاد / برزمین نقش بست قامت او

 مرکز ارتباط دید آنروز / انتقال پیام ممکن نیست

 گشت عازم گروه پیجویی / تا که بینند عیب کار از چیست

 سیمبانان پس از مرمت سیم / راه تکرار بر خطر بستند

 یعنی آن کاج سنگدل را نیز / با تبر تکه تکه بشکستند!!

دوکاج

true
false
false
false

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false