روزنامه اطلاعات پرچمدار به تعطیلی رفتن مطبوعات در دوران کرونا، از سال ۱۳۴۸ ساعت وساز عاشقی با روزنامهها و مجلات کشور را در دوران آموختن و باسواد شدن آغاز وکوک نمودم.
اکوپرشین، علیرضا کیهانپور: در سال ۱۳۵۰ یکی از مجلات موسسه اطلاعات عکسی با یادداشتی از بنده برای نخستین بار چاپ کرد که مضمون پرسش وپاسخ آن این بود: در آینده دوست دارید چکاره شوید؟ودر پاسخ گفتم: دوست دارم در آینده نویسنده بشوم.( شوربختانه یا خوشبختانه مجله فوق را به صورت رنگی در آرشیو مطبوعاتی خود ۵۰ سال به خوبی حفظ کرده و به فرزندانم که عاشق مطالعه هستند به یادگار تقدیم کرده ام)و مستندات آن، هم اینک موجود میباشد.
در یک شهر کوچک وبا یک فقرو فلاکت فرهنگی دهه ۴۰ و۵۰ شمسی برای یک کودک عکس و چاپ مطلب اش چقدر خوشحال کننده وغیر قابل توصیف بود؟و توسط مدیر مدرسه و معلمان خود بارها سر صف و کلاس فقط به خاطر این که گفته بودم دوست دارم در آینده چکاره شوم وبه دلیل بار فرهنگی نویسنده شدن تشویق شدم که آن توجه و تکریمها در ادامه زندگی من هرگز بی تاثیر نبود و تاکنون حلاوت و شیرینی آن را در کام خویش احساس میکنم که از این بابت خداوند را همواره شکر نموده و معلمان خوب ونازنین خود را که در این راه مشوقم بودند همواره دعا میکنم.
ثمره کشف استعداد نگارش و شعر و سردبیری تهیه نخستین روزنامه دیواری مدرسه ابتدایی ام به نام دبستان سعدی باعلاقه و تلاش زیبای کودکانه و در قطع رنگی ۴۵ × ۹۰ سانتیمتری توسط بنده ؛همکاسیهای خوب من واز طریق معلمان عزیز دوران کودکی ام و در دوران سیاه فرهنگی دهه ۴۰، برگزیده شدن در رشته ادبیات فارسی در سال ۱۳۵۵ در مسابقات کشوری و داشتن تک خال نمره ۲۰ در درس انشای امتحانات نهایی سراسری خرداد ۱۳۵۸ در مقطع اخذ دیپلم بود که هرگز فراموش نخواهم کرد.
این نکته مضمون ظریفی داشت و دارد که آموزش وپرورش یک کشور چه نقش به سزایی در پروراندن علایق و استعدادهای دانش آموزان داشته و کمک شایان توجهی به شکوفایی هر چه بیشتر آنان نموده وبه تعیین راهبردها و انتخاب نقشه راه برای تحقق رویاهای یک دانش آموز داشته و دارد.
این یک گزارش نوستالژیک آغاز دست به قلم شدن و نوشتن نگارنده و هم انس و رفاقتم با کاغذ و قلم بود که به این نکته جالب برسم که بابت خرید روزنامه و مجلات آن زمان از ۲ ریال تا حداکثر ۵ ریالی پرداختی داشتم و شروع شوریدگی در عرصه عاشقی با نشریات علمی، تخصصی، اجتماعی نه مطبوعات زرد آن زمان بود.
روزنامه اطلاعات از انتشارات موسسه فوق ازحدود سال ۱۳۰۵( کم یا زیاد) یعنی قریب یک قرن در دوران عدم کمیت و حتی کیفیت محتوایی نشریات در حد استانداردهای جهانی و حتی در جوامع توسعه یافته اکنون یک پیرمرد ۹۵ ساله است که به نظر میرسد که قدیمیترین روزنامه دوران معاصر است که به همت شادروان عباس مسعودی نخستین شمارهاش را در تاریخ ۱۹ تیر ۱۳۰۵ منتشر و سپس فرزند ایشان فرهاد مسعودی ادامه دهنده راه پدر تا سال ۱۳۵۷ بود.
این روزنامه متاسفانه بدعت گذار یک رویه مخاطب ناپسند در طول دودهه گذشته شده که در آخرین روز هرسال شمسی در اسفند ماه کلیشه ای در یک کادر در صفحه دوم خود چاپ میکند که شماره آینده در ۱۴ یا ۱۵ فروردین سال بعد منتشر خواهد شد.
در ادامه نخستین شماره روزنامه در سال جدید مثلا اخبار !!! و تلنباری از رویدادهای تکراری و فاقد عنصر زمانی منتشر میکند که به سان ستون طنز خود روزنامه اطلاعات توسط استاد جلال رفیع عزیز که با طنازی قلم خویش گفته: واویلا لیلی، دوستت دارم خیلی ست؛ که این ۱۵ روزه که دوران فراغت و تعطیلات نوروز است کجا بودی؟ و اما این پیرمرد ۹۵ پرچمدار این حرکت در دو دهه گذشته تاکنون بوده است.
هرچند چاپ و انتشار ویژه نامه نوروزی این مکتوب تاحدی خلاء این غیبت دوهفته ای را جبران کرده باشد اما بحث نگارنده موضوع دیگری است.
در خاطرات دیرین خود فراموش نکردهام که آخرین شماره هر یک از روزنامههای قدیمی آن دوران، بدون افزایش قیمت در شب عید با ۵۶ صفحه و یا ۱۰۰ صفحه با آن امکانات محدود و ناکافی دهه ۴۰ و۵۰ به عنوان عیدانه به خوانندگان خود و به صورت چهار رنگ در قالب هدیه فرهنگی و با مشارکت خرید در سبد فرهنگی خانوارها به مخاطبان خاص خود تقدیم میکردند وخیلی سریع هم کمیاب و یا نایاب میشد.
البته شاید خرده و انتقاد بر این نوشتار باشد که کاملا منطقی و درست هم است مبنی بر این که در عصر ارتباطات و اینترنت و فضای مجازی این گونه نوشتن و تحلیل نمودن نباید مطرح شود اما بنده بر این اعتقاد هستم که بوی عطرآگین و شاید نمناک کاغذ روزنامه و کتاب چیز دیگری است که سال هاست آن را بوییدهایم و جوییدهایم و حتی همگام و همسو با آن روییدهایم.
به هرحال چی میکند وکرد این پیرمرد ۹۵ ساله رسانه مکتوب!!! وروزنامه وزین وکهنه کار اطلاعات ؛بدعت جدیدی را برای نخستین بار در سپهر روزنامهها منحصرا به نام خود در تاریخ معاصر وبه ویژه دوران سخت کروناثبت نمود به طوری که آرزو دارم در عزلت نبودن حتی یکروزه روزنامه اطلاعات منتهی به تاریخ نیمه دوم ماه فروردین سال ۱۴۰۰ در بلوار میرداماد تهران با جناب آقای سید محمود دعایی مدیر مسئول محترم موسسه وزین فرهنگی ایرانچاپ و روزنامه پرمخاطب؛ قدیمی و البته ارزان قیمت کنونی اطلاعات به قدمت ۴۲ سال مدیریت این سید بزرگوار و حاج آقای علاقمند به مباحث فرهنگی و همچنین دوست داشتنی؛ یک جرعه از فنجان تفکر سده جدید را هم بنوشیم و گپ و گفتی داشته باشیم.
به امید آن روز…