مرثیهای برای خبرنگار پرکار، پیگیر و با اخلاق ایسنا،عرصه رسانه و خبر عرصه خطر وبلاست و ششمین شغل پر استرس دنیا که همیشه تلاطم تپش قلب و هجوم واگویهها را در نگارش و انتشار خبر صحیح هر خبرنگاری را همواره به چالش روحی و صدمات جسمی میکشاند.
اکوپرشین، علیرضا کیهانپور: روز چهارشنبه دوم تیر ۱۴۰۰ اتوبوس حامل خبرنگاران اعزامی از تهران به استان آذربایجان غربی که در حوزه محیط زیست کشور فعال بودند وبرای تهیه گزارش از دریاچه ارومیه و همچنین سد کانی سیب عازم این سفر بودند در جاده نقده به علت واژگونی اتوبوس فعلا با دوکشته و۲۱ مجروح طبق گزارش فرماندار نقده و۴ نفر وخیم حال با بالگرد به ارومیه منتقل و بلافاصله با هواپیما به تهران برای ادامه معالجه به علت ترومای شدید اعزام شدند و سایرین خوشبختانه فاقد صدمات جدی بوده که جای شکر گذاری از درگاه خداوند منان دارد.
مدتی پیش تلفن همراه بنده زنگ خورد وپاسخ دادم وپشت خط به بنده گفتند که خبرنگار ایسنا هستند و سوال دارند از ایشان احوال چندین تن از سردبیران سرویسها و خبرنگارانی را که با آنان از مدتها قبل آشنایی داشتم را جویا شدم.
ایشان در خصوص صید غیرقانونی آبزیان به روش غیر مجاز ترال در آب های جنوب کشور پرسیدند.در جواب عرض شد مدت ۳/۵ سال است که بازنشسته شده و سمت رسمی و دولتی ندارم که پاسخگو باشم و اظهار نظر کارشناسی بنده نمی تواند ملاک کار شما باشد.
این خبرنگار با اخلاق و پرشور که بسیار با شوق جوانی سوال میکرد به هرحال و با عذرخواهی که هنوز نام و جایگاه اداری بنده در ایسنا موجود است و از تصدیع اوقات فروتنانه عذر خواهی کرد که البته نیازی هم نبود بالاخره بنده را راضی نمود تا شماره همراه برخی مسوولین مرتبط را برایشان پیامک کنم ولی به ترتیب اهمیت مسوولین از ایشان درخواست کردم اگر در راه گزارش مورد درخواست مشکل و یا عدم پاسخگویی وجود داشت مجددا به بنده تلفن بزنید تا پیگیر شوم و بنا بر منشور اخلاقی، همکار بودن واحساس مسوولیت مضاعف رسانهای خیالم از پیگیری شما راحت شود و در پایان مورد بنده نوازی واحساسات فروتنانه ایشان قرار گرفتم.
این داستان در مورد سرکار خانم زهرا کشوری روزنامه ایران و آقای ابراهیم نژاد رفیعی از خبرگزاری تسنیم و….هم تکرار شد که جزء مصدومان حادثه هستند.
واما خاطرهای که ابتدا نگاشته شد مربوط به گپ و گفت تلفنی بنده با سرکار خانم مرحومه مهشاد کریمی بود که به خاطرهها پیوست و اینک سخت مغموم پر کشیدن این همکار جوان رسانهای ام هستم.
برای ایشان و سرکار خانم مرحومه ریحانه یاسینی خبرنگاران پرتلاش و جوان ایسنا وایرنا از درگاه خداوند منان طلب آمرزش الهی و صبر و شکیبایی خانواده ها، وابستگان، همکاران رسانهای وبه ویژه پدر و مادر و داغدیدگان نسبی وسببی را مسالت نموده و در پایان با شعری از شاعر معاصر مرحوم سهراب سپهری این مرثیه نگاری را به عنوان مرهمی بر دل همه داغداران به ویژه بازماندگان این غم سترگ و جبران نشدنی مرحومه مهشاد کریمی با خود زمزمه میکنم.
روحشان شاد ودر آن سرای آسایش در آرامش ابدی باد.الهی آمین.
*به سراغ من اگر میآیید، نرم و آهسته بیایید، مبادا بشکند چینی نازک تنهایی من… واما انسان در آخرین توییت مرحومه ریحانه یاسینی خبرنگار ایرنا سخت شگفت زده میشود که چنان دل و روحش پاک بود که مرگ خویش را قبل از سفر پیش بینی کرده و وصایایی نوشته که فقط اشک و فاتحه وتلاوت سوره مبارکه یس برای همه ما مرهم است.
توییت پایانی این دنیا: