پیشینه بانکدارى الکترونیک و تغییر نگرش مردم، بهتر است در ابتدا تعریف درستی از بانکداری الکترونیک داشته باشیم و مرز آن را با تفکر بانکداری دیجیتال و به خصوص تحولات و جریانات روز روشن تر کنیم.
اکوپرشین: بانکداری الکترونیک، عبارت است از به کارگیری فناوریهای پیشرفته نرمافزاری و سختافزاری مبتنی بر شبکه و مخابرات برای تبادل منابع و اطلاعات مالی به صورت الکترونیکی که میتواند باعث حذف نیاز به حضور فیزیکی مشتری در شعب بانکها شود.
از نگاهی دیگر بانکداری الکترونیکی برخط فراهم آوردن امکاناتی برای کارکنان در جهت افزایش سرعت و کارایی آنها در ارائه خدمات بانکی در محل شعبه و همچنین فرایندهای بین شعبهای و بین بانکی در سراسر دنیا و ارائه امکانات سختافزاری و نرمافزاری به مشتریان است که با استفاده از آنها بتوانند بدون نیاز به حضور فیزیکی در بانک، در هر ساعت ازشبانه روز (۲۴ ساعته) از طریق کانالهای ارتباطی ایمن و با اطمینان عملیات بانکی دلخواه خود را انجام دهند.
بانکداری دیجیتال اما مفهوم کاملا متفاوتی با بانکداری الکترونیک دارد.
اگر به تصویر فوق که بیانگر نسلهای مختلف بانک دیجیتال(از الکترونیک تا بانک ۴٫۰) است نگاه کنیم، آنچه به عنوان بانکداری الکترونیک مطرح میشــود، حداکثر دو نسل اول، یعنی تا مرز حصول «بانکداری چند کاناله» را در بر میگیرد و به نسلهای بعدی بانک دیجیتال، که موضوع اصلی این روزهاست، ورودی ندارد.
روشن است که بانکداری الکترونیک برای اینکه به همین نقطه یعنی بانکداری چندکاناله برسد، تاریخچه و مراحل سختی را در طولانی مدت طی کرده است. مراحل طی شده از یک نگاه به صورت ذیل است:
اتوماسیون پشت باجه
اتوماسیون جلوی باجه
متصل کردن مشتریان به حسابهایشان(در حد حسابهای جاری و سپس بقیه حسابها)
یکپارچه سازی سیستمها و مرتبط کردن مشتری با کلیه عملیات بانکی
در یک تقسیم بندی دیگر که در سال ۲۰۰۲ ارائه شده است خدمات بانکداری الکترونیک را از سه جنبه مورد توجه قرار میدهد و معتقد است مشتریان بانکها، در سه سطح قادر به دریافت خدمات بانکداری الکترونیک هستند.
این سه سطح عبارتند از الف) اطلاعرسانی ب) تعاملی با امکان انجام مبادلات بین سیستم بانکی و مشتری بر روی دستگاهها و در محیط بانک و نهایتاً ج) تراکنشی با فراهم شدن اجرای فعالیتهایی از قبیل انتقال وجه و افتتاح حساب روی شبکه و با استفاده از یک سیستم امنیتی کنترل شده
بدیهی است مفاهیم بانک دیجیتال در نسل سوم (بانکداری امنی چانل یا همه کاره) و نسل چهارم (بانکداری متحول شده دیجیتالی) که بتدریج، با موضوع انقلاب صنعتی چهارم و تحولات ناشی از آن در اکوسیستمها همگام میشــود، موضوع دیگری است که بحث در مورد آن، جایگاه مناسب خود را میطلبد.
تاریخچه بانکداری الکترونیک در جهان
شروع بانکداری الکترونیکی در جهان با توسعه پول الکترونیک در حدود سال ۱۹۱۸ توسط فدرال رزرو آمریکا به منظورجابجایی وجه توسط تلگراف بود.
به تدریج این امر برای در بانک آمریکا(Bank of America) به انتقال کارهای زمان بر سخت تر(مانند وصول چک و مدیریت حسابهای مشتریان) به رایانه منتقل شد.
روند اتوماسیون شعبه و پشت باجه در سال ۱۹۳۹با ساخت اولین دستگاه خودپرداز تحت الشعاع قرار گرفت. لیکن این دستگاه مورد قبول و استفاده بانکها واقع نشد تا سال ۱۹۷۳(تقریباً ۱۳۵۰ شمسی) که اولین نمونه کاربردی دستگاه خودپرداز، در بانکها و سازمانهای مالی مورد بهره برداری قرارگرفت.
خدمات بانکداری خانگی(Home Banking) نیز از دهه هشتاد در نیویورک و همچنین در انگلستان روی سیستمها و بسترهای متفاوت توسعه یافت که جزو خدمات محبوب مردم بودند.
به عبارتی کلمه بانکداری آنلاین در اواخر دهه هشتاد محبوب شد و در واقع به استفاده از یک پایانه، صفحه کلید و صفحه نمایش برای دسترسی به سیستم بانکی از طریق یک خط تلفن بانکداری آنلاین اطلاق میشد.
این اصطلاح همچنین به استفاده از خط تلفن و بیان خواستهها به وسیله دستورالعملهایی برای بانک اطلاق میشد.
سرویسهای آنلاین در حدود سال ۱۹۸۱(تقریباً ۱۳۶۰ شمسی)در نیویورک شروع به کار کردند زمانی که چهار بانک بزرگ شهر سرویسهای بانکداری خانگی را به وسیله سیستم ویدئوتکس(Videotext) ارائه کردند.
البته با توجه به شکست تجاری تکنولوژیvideotext، این سرویسهای بانکداری به غیر از فرانسه و انگلستان(آنهم با حمایت شرکتهای مخابراتی telecomیاPrestel) در جای دیگری محبوب نشد.
به کارگیری این روش برای انتقال وجه یا پرداخت قبوض، به صورت چند مرحله ای، میان شرکتهای میانی مربوطه و مشتریان چندان هم آسان نبود.
بعدها مدلهای دیگری ابداع شد تا تعاملات را میان مشتری و سازمانها بی واسطه و مستقیم کند. استفاده از اینترنت در کارهای بانکی از سال۱۹۹۴(تقریبا ۱۳۷۲) آغاز شد. به این ترتیب اغلب اعضای مؤسسه اعتباری فدرال استنفورد از سرویسهای بانکداری اینترنتی بهره میبردند.
طی سالهای ۱۹۹۵تا ۱۹۹۷، ارائه خدمات بانکداری اینترنتی از ۲۴ بانک به ۸۰۰ بانک افزایش پیدا کرد و روند توسعه پیش بینی شده برای آن در آمریکا رسیدن به مرز ۱۵۰۰بانک تا سال ۲۰۰۰ بوده است.
بدیهی است روند همزمان با این حرکتها، اتوماسیون پشت باجه، اتوماسیون کانالها و ارتباطات، مکانیزاسیون فرایندها و توسعه سامانهها از سطح شعبه ای به متمرکز (Core Banking) و فراهم آمدن امکان دسترسی به حسابهای گوناگون از همه شعب(نه فقط شعبه افتتاح حساب) در دستور کار و در مسیر رشد بوده است.
روشن است که ارتباط گسترده در جامعه جهانی نیز ابتدا از حسابهای جاری و بعدها به تدریج به سایر حسابها و سایر عملیات بانکی توسعه یافت. حذف تدریجی چکها و جایگزینی عملیات دستی با سیستم تمام اتوماتیک در جهان به بعد از سال ۲۰۰۰ مربوط میشــود.
این روند با ورود به بانکداری چند کاناله حرکت خود را ادامه داده است. پس از تلفن بانک، بانکداری مبتنی بر نمابر، بانکداری مبتنی بر دستگاههای خودپرداز(ATM)، بانکداری مبتنی بر پایانههای فروش(POS)، بانکداری اینترنتی و نهایتاً بانکداری مبتنی بر تلفن همراه و هوشمندو فناوریهای مرتبط با آن(MB)، بانکداری مبتنی بر شعبههای تمام الکترونیکی از شاخههای جدید بانکداری الکترونیک محسوب میشوند.
(پس از آن در عرصه دیجیتال با پدیده هایی مانند بانکداری امنی چانل، بانکداری باز، بانکداری هوشمند، بانکداری شناختی و … مواجه میشویم که این موارد هریک خود موضوعی جداگانه و قابل بحث است).
کشورهای موفق کدامند؟
کشورهای اروپایی و آسیایی و به خصوص ایران نیز در موضوع توسعه بانکداری الکترونیک، در ابتدای امر تقریبا با این حرکت هم فاز و همراه بودهاند و بعدها در ایران با توجه به شرایط خاص کشور(به خصوص تحریم)، فواصلی ایجاد شده است که البته علیرغم رخدادها، در حال حاضر شرایط عرضه خدمات بانکداری الکترونیک در ایران مناسب است و در این مورد فاصله زیادی با جامعه جهانی نداریم.
بنابراین این که کدام کشورها در این زمینه(بانکداری الکترونیک) موفق تر بوده اند با ضرس قاطع نمی توان منتسب به کشورهای جهان اولی دانست؛ چراکه هم اکنون حتی در توسعه بانکداری نسلهای بعد از الکترونیک(بانک دیجیتال ۴) نیز در آسیا بانکهایی در چین، سنگاپور و هند وجود دارند که به سرعت توانسته اند وارد نسل چهارم صنعت بانکداری شوند و در رده برترینها مطرح باشند(بر اساس تصویر).
نسلی که در آن فراگیر شدن اینترنت و تلفنهای همراه هوشمند در زندگی بشر در کنار بروز و ظهور فناوریهایی همچون اینترنت اشیاء، بایومتریک، کلانداده، تجزیه و تحلیلهای پیشرفته، هوش مصنوعی، بلاکچین و… منجر شده است که تمرکز سازمانها خصوصا بانکها، از طراحی و توسعه محصولات و خدمات از پیش طراحیشده به سوی محصولات و خدمات شخصیسازی و سفارشیسازی شده به ازای یکایک مشتریان سوق داده میشــود.
امروزه بخش قابلتوجهی از مشتریان بانکها را جوانان و میانسالان تشکیل میدهند که انتظارات و ترجیحات متفاوتی نسبت به نسل گذشته دارند.
هر چند بروز کرونا باعث شد که فاصله میان سنین دیگر نیز در بهره گیری از خدمات آنلاین، بشدت با این ردههای سنی کم شود و مردم به خدمات دیجیتالی از طریق اینترنت و موبایل اقبال بسیار بیشتری نسبت به گذشته نشان بدهند.
قطعا پاسخگویی به این انتظارات و ترجیحات، دیگر با مدلهای مرسوم بانکداری الکترونیک میسر نیست و صرفا با بهکارگیری ابزارها، فناوریها و مکانیزمهای نسل چهارم امکانپذیر خواهد بود.
وضعیت کشور در حوزه بانکداری الکترونیک
در حال حاضر از منظر تعریفی که در ابتدا از بانکداری الکترونیک داشته ایم وضعیت کشور بسیار مناسب است.
شاید اشاره به تاریخچه اقدامات بانکها در این راستا خالی از لطف نباشد.
روند فعالیتهای بانکداری الکترونیک در ایران در سال ۱۳۵۰ بانک تهران با در اختیار گرفتن حدود۱۰ دستگاه خودپرداز در شعبههای خود، نخستین تجربه پرداخت خودکار پول را که فقط در شعب آن بانک نصب شده بودند برعهده داشتند.
کاربرد رایانه شخصی و احساس نیاز به اتوماسیون سیستمها و عملیات بانکی بانکهای کشور(به صورت شعبه ای) به اواخر دهه ۱۳۶۰بازمی گردد.
طرح جامع اتوماسیون نظام بانکی(به عبارتی تحول جامع در برنامهریزی فعالیتهای انفورماتیکی بانکها)در سال ۱۳۷۲در مجمع عمومی بانکها مصوب شد که همزمان با آن شرکت خدمات انفورماتیک به عنوان سازمان اجرایی طرح جامع انفورماتیک نظام بانکی تاسیس شد.
در مورد ایجاد سامانههای متمرکز عملیات بانکی و آنلاین کردن حسابهای مشتریان(حداقل در سطح حسابهای جاری)، تا سال ۱۳۸۰ در برخی از بانکهای مهم کشور اقدامات قابل توجهی اجرایی شد و برنامه اتوماسیون جامع حداقل در چندین بانک بزرگ به مورد اجرا گذاشته شد.
ایجاد و توفیق در داشتن سامانه کربانکینگ متمرکز و افزودن سایر خدمات به سامانه عملیات بانکی و اتوماسیون داخلی بانکها و شعب، علاوه بر بانکهای متوسط و کوچک، در بانکهایی بزرگ مانند بانک ملت(در حد وسیع و کامل تر) و در سایر بانکهای بزرگ در وسعت کمتر تا سال ۱۳۹۰ به مورد اجرا گذارده شد و اغلب بانکهای کشور در ارائه خدمات چندکاناله نیز، علیرغم مشکلات رگولاتوری، زیرساختی، فرهنگی و …، پیشرفتهای قابل توجهی داشته اند. در همین راستا و به طور موازی مقدمات ایجاد سوییچ ملی برای بانکداری الکترونیکی، ایجاد شبکه ارتباطی بین بانک ملی و فروشگاههای شهروند و مواردی از این دست در سال ۱۳۷۳ انجام شد.
از سال ۱۳۷۰به بعد، بانکها به صورت گسترده تر از دستگاه های خودپرداز، کارت های اعتباری و مواردی از این قبیل استفاده کردند.
در همین روند در سال ۱۳۸۱ بانکداری ایران شاهد تصویب مقررات حاکم بر مرکز شبکه تبادل اطلاعات بین بانکی موسوم به شتاب و تاسیس اداره شتاب بانک مرکزی با هدف فراهم کردن زیرساخت بانکداری الکترونیکی بوده است.
شتاب با ایجاد ارتباط بین دستگاههای خودپرداز سه بانک رسما متولد شد و به تدریج کل بانکهای ایران را در خدمات مربوط به حسابهای بانکی روی دستگاههای خودپرداز به یکدیگر متصل کرد و خدمات مربوطه به تدریج کامل شد.
هر چند طرح شبکه پرداخت ملی با اشکالات و تعویق هایی همراه بود لیکن توسعه و بهره برداری از سامانههایی مانند شتاب، شاپرک، سحاب، ساتنا، پایا و … تا سال ۱۳۹۰ در بانکها به پایان رسیده است و این روند برای الکترونیکی کردن چک، تکامل سایر سوییچ های ارتباطی و توسعه سایر کانالهای الکترونیک در دهه ۹۰ ادامه داشته و نسبتاً نیز موفق بوده است. در حال حاضر برخی از بانکهای موفق کشور، با به کارگیری نیروی انسانی ایرانی، سامانه کربانکینگ متمرکز و سوییچ پرداخت خود را توسعه داده اند که این امر نمودی از توفیق بانکهای کشور در توسعه بانکداری الکترونیک و فرهنگ آن در کشور است. سیستم بانک ایران شرکت خدمات انفورماتیک که با تکیه و با تطبیق و تکمیل سامانه خارجی، به عنوان اولین سامانه بانکی بزرگ در بانکهای ایران بکار گرفته شد و سامانه های توسعه یافته نگین توسط شرکت توسن، داتین و … نیز برای بانکهای متوسط و کوچک، نمودی از تلاش صنعتگران کشور برای حرکت همگام با جامعه جهانی در این حوزه بوده است. در این میان برخی بانکها مانند بانک کشاورزی نیز از بومی سازی سامانه خارجی استفاده نموده اند. مشهود است که علیرغم مشکلات و مسائل و شرایط موجود، بانکداری ایران تمامی تلاش خود را برای همگامی با جامعه جهانی به مورد اجرا گذارده است و در این راه نیز موفق بوده است.
ذکر این نکته حائز اهمیت است که در عرصه توسعه و تحقق بانکداری امنی چانل(نسل سوم) و نسل چهارم از بانک دیجیتال نیز هم اکنون بانکها، چه در جامعه بیرون و چه در داخل کشور به شدت در حال فعالیت و رقابت هستند و اقدامات خوبی در توسعه این زمینه نیز به مورد اجرا گذاشته شده است.
مشهود است که گسترش تحریم اقتصادی و همچنین تحریم بانکهای ایرانی بر این روند و به خصوص بر روند استاندارد سازی بانکداری ایران، ارتباط با سامانه های ذیربط در جامعه یکپارچه جهانی، استاندارد سازی و تعاملات تاثیرات منفی بسزا دارد لیکن در مجموع تلاشهای زیادی برای ممانعت از بروز و گسترش شکاف با جامعه جهانی در دستور کار مسئولان و مجریان قرار دارد. لازم به ذکر است از سال ۱۳۹۷ به بعد وزارت امور اقتصاد و دارایی در اقدامی شایسته و درخورِ تقدیر با جهتدهی صنعت بانکی تحت پارادایم اقتصاد هوشمند، بانکها را از منظر رگولاتوری و سهامداری ملزم به برنامهریزی و تدوین نقشهراه تحول دیجیتال متناسب با شرایط خودشان کرده است. بعد از زمینه سازی نظامات حقوقی و رگولاتوری برای بانکها، بارقه های امیدی در کشوربرای همگام شدن با روند تحولات جهانی دیدهمی شود و بانکهای کشور، برای دستیابی به نسل چهار بانکداری و بلوغ خود، نسبت به برنامه ریزی تحول دیجیتال خود اقدام کرده اند و اقدامات عملیاتی خود را نیز در صور مختلف آغاز کرده اند. اگرچه این اقدامات مانند هر پدیده جدید، به نظر می رسد با الگو برداری از اقدامات بانکهای پیشرو در جهان(حتی آسیا) است و از ابتدا با کمی شتابزدگی و تحلیل نه چندان عمیق از تواناییهای وضعیت موجود اعم از راهبرد، ساختار، فرآیند، تکنولوژی و مهمتر از همه منابع انسانیِ لازم برای اجرای برنامهها آغاز شده ولی در گوشه و کنار کشور عزیزمان اقدامات موفق قابل توجهی نیز مشاهده میشــود. اینکه بتوانیم بگوییم در کشور ما در حال حاضر، بانکی توانسته است بانکداری دیجیتال را به معنای دقیق کلمه راه بیاندازد،به این صورت و به سادگی قابل پاسخگویی نیست. زیرا بانکداری دیجیتال برای یک سازمان، یک پویایی مستمر و رفتاری سیال و شناور است که در طی آین بانک بتواند از تکنولوژیها و نوآوریها، در سریعترین زمان ممکن، بهترین بهره برداری را داشته باشد. اما میتوان گفت اهتمامهای مؤثری در کشور برای آغاز و ادامه این سفر مشاهده میشــود .
تهدیدها و فرصت ها
با توجه به موارد فوق الذکر قاعدتا بهتر است بحث فرصتها و تهدیدها در مورد بانکداری دیجیتال بیان شود. در حال حاضر به عصر و دنیای VUCA پا گذاشته ایم. دوران دشواری که بسیاری از شرکتها در گرداب تغییرات سریع و پدیدههای مثبت و منفی ناگهانی، دچار بی ثباتی (Volatility)، عدم قطعیت (Uncertainty)، پیچیدگی (Complexity) و ابهام (Ambiguity) شده و هر سازمانی که نتواند خود را با شرایط جدید وفق دهد و به خصوص فاقد خصوصیت پویایی، چابکی و تطبیق پذیری مداوم باشد، از گردونه رقابت خارج و شاید از صحنه رقابت و بازار محو شود. مساله ای که طی دو دهه گذشته، دامان بسیاری از برندهای مشهور دنیا را گرفت و منجر به حذف آنها از فهرست شرکتهای برتر جهان شد. وقتی بروز انواع تغییرات ناگهانی، به طبیعت و روال کار مبدل شده و مستمر میشــود، برخورد با آن نیز نیازمند الگوها و مدلهای ویژه ای ست. قطعا شناخت کافی از دنیای VUCA و به ویژه چگونگی رهبری و عملیات در فضایی با این خصوصیات برای همه سازمانها و در همه ابعاد، امری واجب به نظر میرسد.
تحول دیجیتالی و خصوصیاتی که در ادبیات و تشریح امر، برای سازمان متحول شده دیجیتالی بیان شده است(تحلیل محوری، پویایی، نوآوری، چابکی و …)، تنها پاسخ و درمان برای حفظ بقا و پایداری در دوران VUCA محسوب میشــود. حضور در اکوسیستم گسترده و بهم پیوسته جدید، تکیه جدی بر داده و تحلیل در امور، توجه به مشتریان و تعامل نزدیک با آنها در کانالهای مختلف، ماجولاریتی و انعطاف در کلیه اجزا، فرایندهای چابک با سازمان شبکه ای، گسترش حدود اتوماسیون، افزودن یادگیری ماشینی و هوشمندی به کارها، جذب نیروهای مستعد با دانش و تجربیات چندوجهی، مشارکت و همکاری اکوسیستمی از جمله مهمترین خصوصیات سازمان تطبیق پذیر و متحول شده دیجیتالی است. آنچه چنین تحولی را دشوار مینماید، ضرورت حساسیت به متن جریان یا به عبارت اصلی Context Sensitive بودن است. چنین تحولاتی برای هیچ سازمان یا مجموعه ای، یک نسخه روشن، یک امر لابراتواری، انتزاعی، مستقل و قابل برنامه پذیری ایستا(به شیوه مرسوم) نیست بلکه نوعی دگردیسی مداوم، هوشمندانه و هوشیارانه از بطن تا ظاهر، از یک سازمان نسبتا جامد و حداکثر واکنشی به یک سازمان شناور، پویا و کنشگر در اکوسیستم جدید خود است. این است که به سختی میتوان اجرای این تحول را در بیرون از خود سازمان، بصورت جدا و منفک از زندگی روزمره آن به مورد اجرا گذاشت. اینها تغییر و تحولاتی است که باید سریع، همزمان با اجراییات جاری و بصورت مرحله ای، چرخشی و گردشی، همه بردارها را کنار هم و همزمان با پذیرش تحولات تکنولوژیک مداوم پیش ببرد و متحول نماید. به عبارتی این امر نهادینه سازی تحول و نوآوری در بطن سازمان است. این است که حداقل تاکنون، نرخ توفیق این تحول و تحقق انتظارات در جهان چندان بالا نبوده است و نتایج حاصله ضرورت تغییر در نگاه و روشها را ایجاب میکند.
بانکها در همین روند، در بازار خود با مخاطرات دیگری نیز مواجه بوده و هستند. در همه جهان و همه کشورها، بازی دارد به شدت به نفع فناوران و بخصوص دارندگان پلتفرمهای کسب و کار دیجیتالی میچرخد. بعد از فین تکها، اینک ورود Bigtechها یا غولهای فناوری مانند گوگل، آمازون و فیسیوک به حوزه مالی و تراکنشها، بی شک عرصه را بر سایرین و بخصوص بانکها بشدت تنگ خواهد کرد. غولهای فناوری نسبت به بانکها و سایر مجموعهها چندین مزیت ویژه دارند که اگر در برنامه بانکها به این زوایا توجه نشود، روزگار تلخی را در آینده این صنعت رقم خواهد زد. برتری قابل توجه غولها از نظر فناوری، حضور گسترده دیجیتالی و ابری روی کلیه کانالهای در اختیار مشتریان، ایجاد اکوسیستم تکنولوژیکی و صنعتی قدرتمند، توان سرمایه گزاری بالا در نوآوری، به خدمت گرفتن آسان کانونهای نوآوری، فین تکها و قبضه کردن جلوی صحنه و ارائه ویترینهای یکپارچه برای ارائه خدمات ترکیبی بر بستر شبکه معمول، سلاح و مزیت رقابتی قبلی را حتی از دست بانکهای فناوری محور و موفق نیز میرباید.
بنابراین با توجه به تاثیر کرونا بر تراکنشهای خرده فروشی و گرایش مردم به شبکههای اجتماعی، بانکها به پشت صحنه رانده خواهند شد و مجبور میشوند خدمات خود را بصورت بانکداری باز، دراختیار این ویترینهای مردم پسند و همه فن حریف بگذارند و سیاست حضور خود را تغییر دهند(invisible banking). این اتحاد و همکاری میان بانکها و غولهای فناوری نیز تاریخ مصرف دارد. زیرا بتدریج مجوز انواع فعالیتهای مالی و اقتصادی و … به این شرکتهای عظیم و فراگیر جهانی داده میشــود و آنها را از ضرورت تعامل و همکاری با بانکها بی نیاز میکند. بدیهی است اثر این مساله با توسعه و گسترش بلاک چین و رمز ارز بر بستر شبکه و بالا رفتن اعتماد عمومی، عامل تقویت کننده این روند حتی در میان جامعه ماست. در حال حاضر کم نیستند افرادی که سرمایههای خود را به صورت رمزارز روی کیف پولهای بین المللی قرار داده اند و حتی در شرایط نه چندان کنترل شده توسط قوانین و مقررات، به این مدلها ورود کرده اند.
بر همین اساس و با توجه به افزایش ضرورت و اهمیت دو چندان بانکداری دیجیتال در این دوران خاص کرونایی، برنامه بانکها در مسیر تحول دیجیتال(جدای از اقدامات برنامه ریزی و تدوین نقشه راه)، در تنظیم و توسعه ظرفیتها برای گسترش محصولات و خدمات کیفی به بازار، نوآوری و بازطراحی خدمات و محصولات با همکاری اکوسیستم(فین تکها و بازیگران جدید)، کاهش وابستگی به شعب، بهبود فرآیند ارتباط با مشتریان در کانالهای دیجیتال، یکپارچه سازی و بهبود طراحی کانالها و وضوح و شفافیت فرآیندها برای گروههای مختلف مشتریان و مواردی مانند آن، سرعت بیشتری به خود گرفت.
از بیان این موضوع نباید به سادگی عبور کرد که اینک با توجه به هوشیاری و عنایت بازیگران و رقبای قدیم و جدید و شرکتهای فناوری، تغییر رویکرد بازار به دیجیتال و تاثیر کاتالیزوری کرونا در تسریع روند، فضای رقابت در عرصه خدمات الکترونیکی و بکارگیری موبایل به عنوان اصلی ترین ابزار مشتریان، بسیار فشرده تر از قبل گردیده و ضرورت تغییر برخی سیاستها در حوزه محصولات و کانالها، نگاه متفاوت به مشارکت با حضور در حوزههای خالق تراکنش، توسعه خدمات ترکیبی بر بستر موبایل را ایجاب مینماید و در راستای حفظ جایگاه و توسعه بازار، لازم است بانکها و شرکتها رویکردهای فردی و گسسته خود را تغییر دهند. بدون تردید با توجه به شرایط کنونی ضرورت دارد مباحث مرتبط با تحول دیجیتال بیش از پیش جدی گرفته شود و مدیریت در این بازار دشوار با دقت نظر بیشتری مورد مراقبت قرار داده شود.
تحولات علیرغم بروز کرونا بدون توقف ادامه دارد و جالب اینکه در دوران شیوع بیماری، فناوریهای خاص مانند شبکه گسترده، نرم افزارهای موبایلی، هوش مصنوعی، بینایی ماشین، زنجیره بلوکی، اتوماسیون و سایر آنها، جهش کاربردی قابل ملاحظه یافته تا بتوانند توان انسانی را از هر مکان که میشــود مورد استفاده قرار دهند و یا هر جا که میشــود، جای آنها را در فرایندها پر کنند. مروری بر نقطه نظرات جدید شرکتهای معتبر جهانی، اینک از پختگی و گسترش کاربردهای فناوری، تلفیق و همجوشی و یکپارچه سازی فناوریها در حصول قدرت و ویژگیهای ترکیبی برتر، لایه بندی و معماری مناسب تر اجزاء، نگاه پیوسته فرایندی به فناوری به جای رویکرد موضعی و وظیفه مندی، قابلیت حصول ارزش جامع از اجزای بشدت توزیع شده مکانی، مدولاریتی و تجزیه مناسب اجزا در عین آرایش پذیری و انعطاف در ترکیب عناصر بخصوص در ایجاد سازمانهای نوین خبر میدهد.
اجرای صحیح تحول دیجیتال در یک سازمان نیازمند رهبران و مدیران و کارکنان خلاق، دارای ذهن باز در مقابل تغییرات، با قابلیتهای توانمندسازی و الهامبخشی به سازمان است و این امر به سادگی میسر و حاصل نمی شود.
اگرچه معمولا برای تحول دیجیتال یک سازمان، مدیر ارشد خاصی را تحت عنوان CIO یا CDO برای این امور ذیل نظر و پاسخگوی به هیات مدیره یا مدیرعامل منتسب میکنند، لیکن با توجه به ضرورت تحول جامع، آثار همه جانبه آن، ضرورت ریسک پذیری، نگاه سرمایهگذاری به جای نگاه هزینه ای، ضرورت تصمیمگیریهای سریع و چابک و…، توفیق تحول دیجیتال در گرو درک و ذهنیت درست، آگاهی همه جانبه، دانش روز، داده/تحلیل محوری و مشارکت و همگامی ذینفعان و بخصوص مدیران عالی و ارشد سازمان است. در همین راستا بسیاری از شرکتهای موفق در امر تحول دیجیتال، در کنار اهمیت دادن به آموزش و فرهنگ سازی به عنوان یکی از مهمترین رکنهای تحول، در انتخاب اعضای هیات مدیره و مدیران ارشد، گرایش قابل توجهی به جذب افراد آگاه و توانمند در حوزه فناوری داشته و دارند تا بتوانند خلا دانشی و تجربی موجود را بصورت ترکیبی برطرف نموده و توازن لازم را در مجموعه خود فراهم آورند. بی گمان اقدامات مناسب آموزشی، با تکیه و بهره گیری از دانش و تجربه پیشتازان تحول دیجیتال میتواند در کاهش و پوشش خلا مذکور، نقش بسزایی را ایفا کند.
به هر حال آنچه بزرگترین تهدید برای بانکها محسوب میشــود، موضوع بقاست.
این نتیجه گیری در بسیاری از تحلیلهای ارائه شده در جامعه جهانی به وضوح بیان شده است که اگر بانکها، به موضوع تحول دیجیتال و همراه شدن خود با روند حرکتهای جهانی همراه نشوند، با خطر نابودی روبرو خواهند شد.
تغییر نگرش مردم
در بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۴ که بانکهای جهان پس از بروز شرایط ورشکستگی اقتصادی در حال ترمیم کسب و کار خود بودند، وضعیت جامعه مشتریان دچار تغییرات شدیدی شد و توسعه و بهره گیری مشتریان از محیط دیجیتال، به شدت تغییر کرد.
روشن است که تا پیش از ۲۰۱۲، بانکها در بهره گیری از فناوری در ارائه خدمات به مردم تقریبا از کل جامعه جلوتر بودند و اغلب وقتی فناوری در بانکها به کار گرفته میشد، برای فرهنگ سازی و همراه نمودن مردم و کارکنان، انرژی زیادی لازم بود. میتوان گفت که اکنون این روند کاملا و به شدت تغییر کرده است به گونه ای که بانکها را بصورت نامریی به پشت صحنه منتقل نموده است. اگر به نسل جدید که تحت عنوان digital native یا نسل z نامیده میشوند توجه کنیم، آنها هستند که اینک حتی در کودکی و نوجوانی، در کلیه امور زندگی خود از تکنولوژی با وسعت و شدت بسیار زیادی بهره میبرند، میشــود گفت با توجه به گسترش فرهنگ استفاده از موبایل، توسعه شبکه اجتماعی، قرار گرفتن بسیاری از خدمات مورد نیاز بر روی شبکه آنلاین و اینترنت، توسعه امنیت سایبری، عدم تمایل نسل جدید به استفاده از خدمات حضوری و فیریکی(و حتی اینک پس از کرونا، در همه سطوح و سنین جامعه)، دیگر چنین ضرورتی وجود ندارد بلکه این بانکها و سایر سازمانها هستند که در تحول دیجیتال و با بهره گیری از امکانات گسترده ارتباطی، باید سلیقههای مشتریان را درک نموده و خدمات خود را متناسب با نیاز هر یک از آنها عرضه نمایند. در حال حاضر این مشتریان و فناوریها هستند که پیشران جریانها هستند و بانکها هستند که باید مواظب باشند از این روند عقب نمانند.