ماجرای تخم مرغهای ریز میادین میوه و تره بار چیست؟ درد وحرمان آنجاست که وقتی شیر یارانه ای، مرغ به قیمت دولتی و…در جامعه در بالا شهر و پایین شهر یکسان توزیع میشود، جلوی یک انفاق انسانی و حکومتی (یارانه) گرفته میشود.
به گزارش پایگاه خبری اطلاعرسانی اکوپرشین، علیرضا کیهانپور: اگر در تجریش و نیاوران تهران تخم مرغ و مرغ دولتی به مانند جنوب شهر توزیع میشود آقای سرمایهداری که خبر داریم که ماهیانه ۱۰۰ میلیون تومان ناقابل سود پول میگیری و برج و اتومبیل وسایر رفاه لاکچری داری در این مناطق بالای شهر داخل صف تشریف نبرید!!! و اجازه بدهید بنده که ساکن جنوب شهر هستم و مستاجر بوده و امکانات و اتومبیل و….ندارم والبته موجب آرامش درونی میباشد از این اتفاق و انفاق اجتماعی ( یارانه) از سهم خود نه سهم دیگران برخوردار وجوانمردانه رعایت حال یکدیگر را منشور اخلاقی خویش قرار دهیم.
باور کنیم که خیلی از کارها بگیر و ببند نیاز ندارد بلکه یک ارزن وجدان ونه بیشتر رعایت حق وحقوق دیگران و پاسداشت خوبیها برای ضعیفان جامعه نتایج شگفت آوری خواهد داشت.خیلی ساده بگوئیم که فرض کنید که یک سرمایهگذار کارآفرین که در کشور به وی زالو صفت میگویند و در کشورهای پیشرفته به ایشان نور چشمان دولت میگویند از این انفاق دولتی مانند یارانه استفاده نکند خداوند به این نیک اندیشی وی برکت پنهان و آشکار عنایت میفرماید ورفاه نسبی به تدریج حاصل میشود.
اما اگر در باب مثلا سبقت گرفتن از دیگران به ویژه کم برخورداران برای زرنگیهای چند روزه که مثلا تفاوت قیمت چند کیلو مرغ در این روزها در نهایت ۳۰ تا ۴۰ هزارتومان میباشد به صف توزیع نیازمندان هجوم برده وحق اکثریت را به خیال خود مثلا پایمال کردی باور کنیم خشنودی خدا وبرکت جامعه هرگز پادار نخواهد شد.
در اوایل دهه ۱۳۶۰در یک دانشکده کشاورزی و دامپروری اطراف تهران دانشجویانی مشغول تحصیل بودند که تا همین الان رد پای آنان در تمامی فعل و انفعالات بازار پروتئین حیوانی، نهادهها، خوراک دام و طیور و مصایب امروزی این بازار آشفته احول هم در بخش دولتی وهم در بخش خصوصی و تعاونی، متاسفانه حتی پس از بازنشستگی به وضوع دیده شده سیرآبی بزرگ و ناسیرای نشخوار کننده گی آنان پایانی ندارد.
خداوند منان را شاهد میگیرم به عنوان مثال یکی از همین کارشناسان طیور که در جهاد سازندگی سابق همکار تحت مدیریت اینجانب بود حتی توانایی پرداخت هزینه تاکسی را به طور مرتب نداشت اما همین الان ترنوور مالی ایشان با یک مدرک لیسانس حداقل ۱ هزار میلیارد ریال است.شاید بپرسید چرا ؟
زیرا وقتی آدمهای گرسنه و جاه طلب در راس کاری قرار میگیرند فقط سر امثال بنده مستضعف کلاه گذاشته و با زد و بند وبده وبستان در بزرگراه رانت، امتیاز، امضاهای طلایی و فربه شدن نامونس خویش تخته گاز میتازند.
خب نه دولت مقصر است و نه مردم! چرا؟ چون طرف گرسنه بوده و تشنه خوردن و دزدیدن و رهروی تز راه صد ساله را یک شبه رفتن است، همین الان به افراد کنارتان نگاهی کنید بیتعارف با رفتار شناسی و با دینگ لنگویج ( NLP) یا زبان حرکات بدن اشان به خوبی قابل تشخیص هستند.
امکان ندارد یک مدیر سیر و با اتیکت به بیت المال دست اندازی کند و مسیر رفت و برگشت اداریاش از صفر تا صد بازنشستگی مشخص است.
وی نیامده جیب خود را با سوء استفاده از امانت دولت و مردم پر کند، بلکه در یک مسیر فتوت و جوانمردی امانتداری کرده است و خوشا به حالشان که حال خوشی دارند و خواهند داشت.تا حالا مشاهده شده یک آدم دارا وکارآ وجنتلمن از جیب ضعیفان به نا حق بخورد وطراری کند؟
اما سفره کرامتشان همواره گسترده وپر برکت است.
اما گرسنه با سیرآبی ناسیرای خود فقط از ضعیفان کنده وفکر میکند زرنگ است.
یک مثال سازمان میادین و تره بار وقتی تخم مرغ تنظیم بازار زیر ۶۰ گرم را به دست مردم زیر درآمد مکفی میرساند چند موضوع قابل تامل دارد:
این تخم مرغها پولتهای زیر ۶ ماه هستند و بسیار ریز بوده به طوری که مصرف کننده وقتی شانه شرینگ دار تخم مرغ را تکان میدهد تمامی تخم مرغها در گودی شانه کاغذی بازی کرده ومی لرزند!!!.
این تخم مرغها در قدیم به صورت کیلویی به مردم که برای مصرف کننده باصرفهتر بود میفروختند ویا کل آن را به صنف قنادان وبه صورت عمده میفروختند و این آیا کلاهبرداری و خیانت نیست که خریدار وقتی شانه وشیرینگ بسته را باز میکند با افسوس با خود نجوا میکند که صد رحمت به تخم بلدر چین وکبوتر واین همان خطوط آن دسته مدیریتهای شاغل و بازنشسته گرسنه هست که با اندکی تفکر میتوان در اذهان متبادر نمود.
البته در یک نگارش مسوولانه این تحلیل نسبی بوده وبه هیچ وجه قدر مطلق نیست اما این گرسنگان خیانتکار به کشور و مردم و جامعه به خوبی قابل شناسایی بوده و به مانند کبک نمی توانند مدت زیادی در زیر برف خود را استتار نمایند.