دولت باید نقش برنامهریز و سیاستگذار را در اقتصاد داشته باشد، حسین ربیعینژاد گنجی سال ۵۷ با مدرک مهندسی کشاورزی رشته دامپروری از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و از سال ۵۸ فعالیت خود را در وزارت کشاورزی آغاز کرد.
به گزارش پایگاه خبری اکوپرشین به نقل از تولیدگران کارآفرین، نداکنجاونیک: مسئول اداره برنامهریزی دام و طیور و شیلات، معاون سازمان دامپروری کشور، معاون دفتر برنامهریزی بودجه، بخش معاونت امور دام وزارت جهاد کشاورزی، مدیر دفتر برنامهریزی بودجه امور دام، دبیر کمیسیون صدور پروانه و مجوز و معاون فنی برنامهریزی اتحادیه سراسری مرغداران گوشتی ازجمله مسئولیتهای وی در طول دوران کاری او است.
در ادامه وضعیت صنعت دام و طیور کشور را در گفتوگوبا وی بررسی میکنیم.
روند مدیریت برنامهریزیها در حوزه دام و طیور را بعد از انقلاب اسلامی چگونه ارزیابی میکنید؟
قبل از انقلاب اسلامی و حتی اوایل آن، ایران جزو واردکنندگان دام و طیور بود و نیاز ۳۵میلیون نفر به مرغ و گوشت از طریق کشورهای دیگر تأمین میشد. برای مثال سال ۶۱ ، ۲۰۰هزار تن واردات گوشت قرمز داشتیم و باوجود اینکه سرانه مصرف مرغ در کشور بسیار پایین بود، ولی همان هم از خارج وارد میشد.
اما طبق برنامهریزیهایی که انجام شد، تا برنامه چهارم توسعه ما توانستیم به مرز خودکفایی برسیم و امروز علاوه بر رفع نیاز داخل، جزو صادرکنندگان این محصولات به کشورهای همسایه نیز هستیم.
خوشبختانه برنامهریزیهایی که برای تولید مواد پروتئینی انجام شده است، قابل قبول بوده، هرچند ضعفهایی هم وجود دارد.
پیشرفت فرآیند برنامهریزی و یکپارچهسازی اطلاعات در این حوزهها چطور بوده؟
پیشرفت در این حوزه با توجه به امکاناتی که در اختیار داشتیم خوب بود، اما دولت همواره امکانات را بهصورت کامل در اختیار بخشها قرار نمیدهد.
برای مثال ما در بخش عمرانی هرگز نتوانستیم بیش از ۷۰درصد اعتبار بگیریم. با وجود این، اقداماتی که تا امروز داشتیم، نشاندهنده روند روبهرشد فعالیتهاست.
نقش هوشمندسازی کشاورزی در اقتصاد کشور چیست؟
سال ۹۱ سازمان هدفمندی یارانهها طی مصوبهای بخشی از اعتباراتی را که از محل سوخت تأمین میشد، در یک بسته حمایتی در اختیار بخش دام قرار داد.
وزارت جهاد کشاورزی هم طبق تفاهمنامهای این بسته را در اختیار ما بهعنوان مجری طرح هوشمندسازی قرار داد. در آن زمان طبق اظهارنامههایی که مرغداران ارائه داده بودند، حدود ۱۵هزار واحد، متقاضی هوشمندسازی و بهسازی بودند.
برهمین اساس بخشی از این اعتبارات را در اختیار بانک کشاورزی قرار دادیم که با تسهیلات چهاردرصدی در اختیار مرغداریها قرار بگیرد. با انجام این طرح، شش هزار و۵۰۰ واحد مرغداری، هوشمند شدند که اگر منابع قطع نمیشد، این طرح همچنان ادامه داشت.
طبق ارزیابیهایی که انجام شد، هوشمندسازی چند مزیت عمده داشت که ازجمله آن میتوان به افزایش تولید، کاهش میزان استفاده از دارو، واکسن و آنتیبیوتیک و کاهش میزان استفاده از سوخت اشاره کرد. اگر تمام واحدهای مرغداری، هوشمند شوند و بتوانیم با تکنولوژیهای روز دنیا پیش برویم، تولید کشور ۲۰درصد افزایش پیدا خواهد کرد.
مشکلات بخش دامپروری چیست؟
مشکلات در بخش دام و طیور کم نیست؛ شیوع بیماری و قیمت داروها بالاست، نهادهها بهموقع تأمین نمیشود و تولیدکننده باید برای برآورده کردن نیاز خود چند ماه صبر کند.
مشکل بعدی، بازاریابی و بازاررسانی محصول و از طرف دیگر واسطههایی هستند که سود اصلی را آنها میبرند.
دولت باید سیستم بازاررسانی را از تولید تا مصرف کوتاه کند تا محصول دست واسطه نیفتد، چراکه زحمت را تولیدکننده میکشد، اما سود را واسطه میبرد.
اقدامات وزارت جهاد کشاورزی در راستای یکپارچهسازی اطلاعات را چگونه ارزیابی میکنید؟
در سالهای اخیر وزارت جهاد کشاورزی اقدامات مناسبی در راستای طراحی سیستمها و سامانههای جدید بهویژه در بخش بازاررسانی محصولات کشاورزی انجام داده است.
بهعنوان نمونه برخی محصولات وارد بورس شدند. همچنین در حوزه طیور سامانهای طراحی شده است که تمام اطلاعات درباره زمان و تعداد جوجهریزی در مرغداریها، مقدار تولید، زمان بازاررسانی، فروش، میزان تلفات و… در آن ثبت میشود. این اطلاعات تاثیر بهسزایی در تولید دارد.
قطعاً اگر مرغدار بداند در استان خود قرار است چقدر جوجهریزی شود، طبق آن برای واحد خود برنامهریزی میکند. در گذشته جوجهریزی بدون برنامه انجام میشد.
بهگونهای که در مقطعی جوجهریزی زیاد بود و باعث انباشت و افت قیمت میشد و در فصل دیگر تولید کاهش مییافت و قیمت بالا میرفت.
این سامانه به مرغدار کمک میکند که مطابق نیاز استان و کشور برای جوجهریزی برنامهریزی کند تا تعادل بازار بههم نخورد.
سخن پایانی شما چیست؟
باتوجه به اهمیت مقوله تولید امیدوارم به بخش خصوصی بیش از اینها بها داده شود.
دولت باید نقش برنامهریز و سیاستگذار را در اقتصاد داشته باشد و تولید را به بخش خصوصی واگذار کند.
در کشورهای توسعه یافته میبینیم که دولتها تولیدکننده نیستند و نقش حامی و پشتیبان دارند و حتی کار تحقیقات را هم اتحادیهها و بخش خصوصی انجام میدهد.
وزارت جهاد کشاورزی باید به سمتی برود که سیاستش تقویت اتحادیهها، بخش خصوصی، تعاونیها و سازمانهای بیرونی باشد و بخش دولتی فقط نقش نظارتی و راهبردی داشته باشد.