×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
false
true

رهی معیری از غزل سرایان پرآوازه معاصربه شمار می رود که زبان عاطفی و پراحساس او سبب شد تا سروده هایش مخاطبان فراوانی را به خود جلب کند و تصنیف های بی بدیلش جهانی نوین به روی مخاطبان گشود و بدین سان او توانست در دنیای شعر و موسیقی جاودان شود.

 

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا، محمدحسن بیوک معیری غزل سرای معاصر در ۱۲۸۸ خورشیدی چشم به جهان گشود. او از نوادگان نامدار بایزید بسطامی بود. معیری تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران به پایان برد. رهی از همان دوران کودکی به شعر، موسیقی و نقاشی علاقه و دلبستگی فراوان داشت و در این هنر پیشرفت کرد. او توانایی خود را در ساختن تصنیف های زیبایی همچون خزان عشق، نوای نی، به کنارم بنشین، کاروان و … به کار برد. این شاعر ۱۷ سال بیش نداشت که نخستین رباعی خود را سرود:
کاش امشبم آن شمع طرب می‌آمد
وین روز مفارقت به شب می‌آمد
آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست
ای کاش که جانِ ما به لب می‌آمد

** انتشار اشعار رهی معیری در روزنامه ها و مجلات ادبی
رهی در آغاز شاعری در انجمن ادبی حکیم نظامی حضور یافت و از اعضای موثر و فعال آن بود. همچنین در انجمن ادبی فرهنگستان از اعضای موسس و برجسته آن به شمار می‌رفت. وی در انجمن موسیقی ایران نیز عضویت داشت و اشعارش در بیشتر روزنامه‌ها و مجلات ادبی منتشر شد و آثار سیاسی، فکاهی و انتقادی او در روزنامه «باباشمل» و مجله «تهران مصور» انتشار می یافت. رهی در اشعار فکاهی و انتقادی از نام مستعار «زاغچه»، «شاه پریون»، «گوشه‌گیر» و «حق گو» استفاده می‌کرد.

** رهی معیری غزل سرای مشهور معاصر
رهی از غزل سرایان مشهور معاصر است که از شیوه کهن پیروی می کرد و تحت تاثیر شاعران نامداری چون سعدی، مولوی و حافظ قرار داشت اما بیش از همه از سعدی مایه گرفته است. عشق و شیفتگی او به سعدی سخنش را از رنگ و بوی شیوه استاد برخوردار کرد و همان سادگی روانی و طراوت غزل های سعدی را در شعر او نیز وجود دارد.

«علی دشتی» نویسنده نامدار، رهی را از شیفتگان سعدی می داند و می گوید: «پس از هلالی، فروغی بسطامی، معتمد الدوله نشاط، رهی بسیار به شیخ اجل نزدیک شده است با این تفاوت آشکار که تا حد زیاد و محسوسی، نازک خیالی غزل سرایان سبک هندی در سروده های او به چشم می خورد.»

غزل ها، ترانه ها و مقاله های ادبی او در مجموعه های سایه عمر، آزاده و گل های جاویدان به چاپ رسید و پس از آن آثار گرانبهای این شاعر به وسیله افراد سرشناس و موسیقیدان هایی چون علی نقی وزیری، روح الله خالقی و مرتضی محجوبی به اجرا درآمد.
تو تماشا گه خلقی و من از باده شوق
مستم انگونه که یارای تماشایم نیست
به سرا پای تو ای سرو سهی قامت من
کز تو فارغ سر موئی به سرا پایم نیست

** شور و حال مولانا در غزل های رهی
در پاره ای از غزل های رهی شور و حال مولانا به چشم می خورد اما با این تفاوت که در آنها آرایش لفظی و دقت در جمله بندی رعایت شده است و می رساند که این اشعار از مولوی نیست.
ساقی بده پیمانه ای زان می که بی خویشم کند
بر حسب شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند
زان می که در شبهای غم بارد فروغ صبحدم
غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند

** رهی معیری بنیان گذار رسمی نوین در مکتب عاشقی
رهی افزون بر غزل، قطعات و مثنوی هایی دارد که ابتکار و بدعت گذاری او را در آفرینش مضمون آشکار می کند و شاید از این جهت ارزش آنها از غزل هایش بیشتر باشد. قطعاتی همچون گنجینه دل شاخک شمعدانی، دشمن و دوست و خلقت زن اما با همه شباهت هایی که در اثر مطالعه و ممارست در آثار استادان بزرگ شعر فارسی می کند، تشبیهات نو و تعبیرهای تازه در اشعارش فراوان است. رهی در مکتب عشق نیز رسم نوینی بنیان گذارد و همچون دیگران از معشوقه وفا نخواسته و زاری نکرد.
نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دام آرم ترا وانگه گرفتارت شوم
گوهر گنجینه عشقیم از روشندلی
بین خوبان کیست تا ما را خریداری کند

** ویژگی های شعری رهی
یکی از ویژگی های شعر رهی، دستورمندی و ساختار نثرگونه زبان او است. در شعر او اغلب اجزای کلام از نظر دستوری، سرجای خود می نشیند و به اصطلاح جمله ها دستورمند هستند. این ویژگی ها در بسیاری از آثار سعدی به ویژه غزلیات وی بسیار نمایان است. رهی ضمن اینکه از ساده ترین و متداول ترین واژگان فارسی در سروده های خود بهره برده از به کار بردن واژه های گوش خراش، کم کاربرد، ناآشنا و واژگانی که به نوعی با فضای سخن او تناسب نداشته، پرهیز کرده است. در دیوان وی به ندرت به واژه ای بر می خوریم که از نظر بلاغت ادبی غیر فصیح و به توضیح نیاز داشته باشد.

عشق مضمونی به شمار می رود که رهی بیش از هر موضوعی آن را در شعرهایش مورد توجه قرار داده و با این حال او به مضمون های دیگری همچون بی نیازی و وارستگی، گله مندی از روزگار، وطن پرستی، توصیف زیبایی ها و نکوداشت هنرمندان و اندیشمندان توجه کرده است. «غلامحسین یوسفی» ادیب و نویسنده معاصر نیز درباره ساختار زبان و شیوه بیان رهی می نویسد: «مزیت بارز شعر رهی پاکیزگی الفاظ و حسن اسلوب و گرمی و طراوت زبان دلپذیر است.»

این ترانه سرای نامی به دلیل سرودن شعرهایی ارزشمند از شهرت فراوانی در ترکیه، افغانستان و شوروی برخوردار شد و به دعوت آنان به این کشورها سفر کرد و در انجمن های شعر و ادبیات آنها حضور یافت. وی پس از مدتی راهی ایتالیا و فرانسه شد و پس از چندی به ایران بازگشت.

** آثار برجای مانده از رهی معیری
اثر «رهاورد» رهی معیری که مجموعه ای از شعرهای وی را در برمی گیرد، در ۱۳۷۵ خورشیدی به کوشش داریوش صبور به وسیله نشر زوار منتشر شد. رهی برخی از اشعار خود را در سال های ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۶ خورشیدی بر حسب وقایع موجود جامعه سرود.

از شعرهای معروف او می‌توان به خزان عشق به عبارتی همان تصنیف مشهور «شد خزان گلشن آشنایی، نوای نی، دارم شب و روز، شب جدایی، یار رمیده، بهار، کاروان و مرغ حق» اشاره کرد. رهی همچنین در برنامه گل‌های رنگارنگ رادیو، در انتخاب شعر با داوود پیرنیا همکاری داشت و پس از او نیز تا پایان عمر آن برنامه را سرپرستی کرد.

** فرجام سخن
سرانجام این غزل سرای معاصر به دلیل بیماری در ۲۴ آبان ۱۳۴۷ خورشیدی در ۵۹ سالگی دیده از جهان فروبست. او شعری را برای سنگ مزار خویش سرود:
الا ای رهـگذر کــز راه یــاری قـدم بـر تـربــت مـا می گـذاری
در این جا شاعری غمناک خفته است رهی در سینه ی این خاک خفته است
فـرو خفتـه چـو گل بـا سینه ی چاک فـروزان آتــشی در سیــنه ی خـاک

منبع خبر:خبرگزاری ایرنا

true
برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

false
false
false

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false