×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
false
true
پایانِ ضد کشاورز‌ترین استاندار تاریخ خوزستان

پایانِ ضد کشاورز‌ترین استاندار تاریخ خوزستان، شاید در تاریخ سیاسی خوزستان کمتر استانداری همچون شریعتی با اجماع حداکثری نخبگان سیاسی بر سر کار آمده باشد.

اجتماعی حیرت انگیز که کمتر کسی علاقمند است دلایل و ریشه‌های آن را بررسی و بیان کند ولی کشاورزیار بعنوان زبان کشاورزان خوزستان و تنها رسانه‌ای که در طول استانداری شریعتی با جسارت و شجاعت علنا وی را نقد می‌کرد اشارتی به آن می‌کند.

به گزارش اکوپرشین به نقل از نشریه کشاورزیار: همگان می‌دانند که شریعتی رزومه‌ای قابل توجه برای تصدی گری استانداری خوزستان نداشت بجز مدیریت آزمایشگاه نرگس و سرپرستی معاونت سیاسی استانداری خوزستان. این سرپرستی معاونت سیاسی هم خود داستانی دارد.

کیانوش‌راد از جبهه مشارکت و لیستش در استان وارد مجلس ششم می‌شوند.

کیانوش‌راد با کاریزمای شخصی و شخصیت سیاسی ممتازش در راس هرم قدرت دولت مرکزی، صاحب نفوذ فراوان می‌شود.

در استان نیز با گذشتن از منافع مادی و کوچک و واگذاری آنها به سایر نمایندگان ریزه خوار، اکثر آنها را عبد و عبید خود می‌کند و به سلطان مقتدر خوزستان و حتی صاحب نفوذ فراوان در دولت مرکزی می‌شود.

در این ایام با مقتداییِ، استاندار خوزستان بنای ناسازگاری می‌گذارد و وقتی که مقتدایی حاضر به کرنش نمی‌شود به راحتی با نفوذ فراوانش او را عزل می‌کند، اما عزل مقتدایی تنها بخشی از نمود قدرت اوست برای جایگزینی مقتدایی. استاندار نمی‌خواهد، او عروسک خیمه شب بازی می‌خواهد که تمام نخ‌های هدایتش فقط در دستان خودش باشد و معین، استاندار خوزستان می‌شود.

با استانداریِ معین در حقیقت مانند این بود که رییس دفتر کیانوش‌راد استاندار شد و کیانوش‌راد که انصافا علیرغم همه معایبش و همه ضربات جبران‌ناپذیری که تبعات تصمیماتش تاکنون برای خوزستان داشته دو خصوصیت ارزشمند و کمیاب در سیاسیون خوزستان داشت یعنی پاکدستی و اعتقاد واقعی به مرامی که به آن منتسب بود(یعنی اصلاح طلبی)، اقدامی کرد که در خیلی از احزاب پیشرفته جهان در هنگام به قدرت رسیدن مرسوم است یعنی بکارگیری افراد فعال و پیشرو حزب در مناصب دولتی بدون توجه زیاد به رزومه و توانمندی هایشان. بدین گونه بود که خیلی از اصلاح طلبان در استان صاحب پست شدند از جمله شریعتی، پزشک جوانی که خیلی ابراز اصلاح طلبی می‌کرد و مثلا اصلاح طلبِ خیلی خیلی پیشرویی بود.

معین هم که عملا ماشین امضای کیانوش‌راد بود. این بود داستانِ تنها سابقه قابل بیان دکتر شریعتی در تصدی معاونت سیاسی استاندار در دولت. اما حکایت استانداری او گر چه عوامل بسیار داشت ولی چند عامل ناگفته که خیلی‌ها رویشان نمی‌آید بگویند را بیان می‌کنیم.

اولا اقتدار گرایی مقتدایی و حفظ شان مقام استاندار و عزت نفس او(از نظر ما) و غرور وی(از نظر منتقدان) باعث ایجاد یک کینه شدید نسبت به وی در میان اکثریت نخبگان سیاسی استان از نمایندگان مجلس گرفته تا پدرخوانده‌های تهران نشین خوزستان ویران کن که مقتدایی آنها را بازی نمی‌داد تا فعالان سیاسی میانی و خرد استان که به گپ و گفت و نشست و برخاستی خالی خالی با استاندار راضی و عکس گرفتن با وی کعبه آمالشان بود و مقتدایی همین را هم از آنها دریغ می‌کرد.

همه اینها دست به دست هم داد تا نافرمانی‌های مقتدایی از تیم قدرت حاکم در اطراف روحانی کارش را تمام کنند.

اما برای جایگزینی او گزینه‌های متفاوتی مطرح شد از جمله یک مقام امنیتی که همان گروهی که استاندار مقتدر نمی‌خواستند آنقدر شانتاژ بکنند که او هم از مدار خارج شود و آن گاه فضا باز شد که همگان روی شریعتی اجماع کنند، از اصولگرایان تندرو تا اصلاح طلبان خارج از حاکمیت اما براستی دلیلش چه بود.

بنظر نگارنده، در این مسیر همه نخبگان از قویترین تا ضعیف‌ترین آنها از هر طیفی، شریعتی را نقطه مقابل روحیات مقتدایی می‌دیدند. او را کسی می‌دیدند که می‌توانند بر او تاثیر بگذارند و از او امتیاز بگیرند. احساس می‌کردند استانداری است که زورشان به او می‌رسد در حقیقت همه به ضعیف بودن او دلخوش کرده بودند و اینکه او استانداری است که می‌شود به او فشار آورد و در تهران نیز حلقه صاحب قدرت در دولت مرکزی نیز او را استانداری مطیع و همراه و وفادار یافتند و چنین شد که وی استاندار خوزستان شد. او در ابتدا تقریبا همان بود که همه می‌خواستند یعنی به صاحبان قدرت کلان، کلان خدمت می‌کرد و نخبگان سیاسی خرد و میانه را هم آنقدر جلسه و نشست گذاشت و آنقدر با آنها عکس گرفت که همه عقده‌های متراکمِ بی توجهی استاندار قبل را التیام داد. آنقدر به شهرستان‌ها سفر کرد که دیگر هیچ کس آرزوی دیدن استاندار به دلش نماند، بعید است در طول استانداری شریعتی درخواست ملاقاتی رد شده باشد(البته انصافا علیرغم همه انتقادات، این یکی از نقاط برجسته و ارزشمند وی محسوب می‌شود و از وظایف یک استاندار حکومت اسلامی است)، جلساتی که گاه تا نزدیکی‌های صبح طول می‌کشید اما کم کم نابسامانی‌ها در اداره امور استان و سوء مدیریت باعث شروع انتقادات شد.

ما از اینجا چون عادت داریم تنها به مسائل بخش کشاورزی بپردازیم و هیچگاه به خود اجازه نداده‌ایم به مشکلات سایر بخش‌ها ورود کنیم اینجا نیز عملکرد او را در بخش کشاورزی نقد می‌کنیم که مهمترین آنها عبارت بود از:

۱-    بی توجهی به مشکلات کشاورزان استان و عدم توجه به فریادهای رنج و مشکلات کشاورزان

۲-    حمایت بی چون و چرا از همشهری‌اش چنگلوایی رییس وقت جهاد کشاورزی و جلوگیری از جابجایی و تغییر او، کاری که باعث شد چنگلوایی رکورددار تاریخ مدیرکلی در وزارت جهاد کشاورزی شود و البته نتیجه پایانی‌اش ضربان جبران ناپذیر به کشاورزی خوزستان شد.

۳-    عدم نظارت کافی در اجرای طرح ۵۵۰ هزار هکتاری و همراهی و حمایت مطلق از همشهری مدیرش بر آن سازمان به نحوی که اگر قیام تشکلهای کشاورزی و افشاگری‌های آنها نبود امروز کل بودجه هزینه شده بود و به جز ضرر چیزی برای بخش کشاورزی استان نمانده بود.

۴-    اما مهمترین لکه سیاه مدیریت شریعتی وقتی بود که خشکسالی تابستان ۹۷ طی مصوبه رسمی ستاد خشکسالی به کشاورزان حوزه زهره، مارون و جراحی قول داد و تعهد داد که کشت نکنند به آنها معوض کشت می‌دهد ولی پس از پایان فصل به وعده و قول خود عمل نکرد و بدون توجه به وظیفه دینی و دولتی و اخلاقی خود بخاطر تهران نشینان که از بابت درخواست پول آزرده نشوند به قول و تعهد خود پشت پا زد(امری که در تیتر یک مجله کشاورزیار در تاریخ خرداد ۹۷ به آن اعتراض شد) و باعث شد که تشکلهای کشاورزی استان در اعتراض به آن، جلسات استانداری را تا زمانی که او استاندار است تحریم اعلام کنند.

۵-    در بحث بحران سیل ۹۸، مدیریت شریعتی بزرگترین عامل فاجعه بود. طبق مکاتبات محرمانه سازمان آب و برق با شریعتی در زمستان ۹۷ به وی متذکر می‌شدند که باید خروجی رودها خصوصا کرخه افزایش یابد ولی ظاهرا وی زیر بار نرفته که امری که اگر ایشان مدیریت بحران می‌کرد و افزایش خروجی صورت می‌گرفت شاید چند روستا و چند هزار هکتار زمین زراعی آسیب می‌دید ولی کل جنوب خوزستان زیر آب نمی‌رفت.(در این خصوص در تیتر یک نشریه کشاورزیار در بهمن ۹۷ و خرداد ۹۸ به آن اشاره شد)

۶-    از نیمه دوم سن استانداری شریعتی، مناصب بخش کشاورزی حتی تا رده‌های میانی عرصه تاخت و تاز اعوان و انصار وی شد.

او بدون توجه به شایستگی افراد، این بخش مظلوم را هم هدف دخالت‌های غیرمعمول خود قرار داد. موردی وجود داشت که مدیری در بخش کشاورزی با پرونده حراستی و اصرار مقامات حراستی سازمان متبوعش بدلیل تخلف، با مقاومت شریعتی جلوی عزلش گرفته شد و در تمام این مدت کشاورزان مظلوم خوزستان تاوان این فرزند استان را دادند و همه و همه‌ی اینها باعث شد که کشاورزان استان او را ضد کشاورز‌ترین استاندار تاریخ بخوانند.

همه اینها یکطرف ولی اگر فقط در یک نگاه می‌خواهید بفهمید شریعتی و یارِ غار او چنگلوایی با خوزستان چه کردند فقط به این نکته ریز که هیچکدام از سیاسیون و اندیشمندان و حتی شاید مقامات امنیتی و اطلاعاتی استان به آن توجه نکردند توجه کنید.

حجم عظیمی از مهاجرت از شادگان، هویزه، سوسنگرد و افزایش حاشیه نشینی برادران عزیز عرب در ملاشیه، گلدشت، شلنگ آباد و عین۲ اتفاق افتاد. همچنین مهاجرت‌های زیادی از اندیکا، لالی، مسجدسلیمان، ایذه و باغملک به مناطقی چون کوی رمضان، منبع آب و…شاهد بودیم.

چرا و چرا و چرا و چرا و چرا یکی به ذهنش نرسید که ما پالایشگاهی یا کارخانه خودروسازی یا کارخانه فولادی در این مناطق نداشتیم که تعطیل شده باشد و اینها از بیکاری به اهواز مهاجرت کرده باشند، اینها کشاورزانی بودند که سیاست‌های شریعتی و مدیریت چنگلوایی، کشاورزی شان را نابود کرده بود و برای تامین معاش خانواده، خود را به حاشیه کلانشهر رسانده بودند.

آیا واقعا درک این موضوع سخت بود یا دیدنش سخت؟

نشریه کشاورزیار+اکوپرشین

true
false
false
false

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false