بهجای خامفروشی به ارزش افزوده فکر کنید، به چه بهانهای انجام نمیشود، به چه بهانهای انجام نمیشود، عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی گفت: به جای فروش نفت خام اقدام به تولید ارزش افزوده برای صنایع پتروشیمی کنیم.
به گزارش اکوپرشین به نقل از آنا، کشور ما برای دور زدن تحریمهای اعمال شده در زمینه فروش نفت باید با سیاست رقبای نفتی خود در منطقه خلیج فارس که گریدهای مشابهی در تولید طلای سیاه دارند، آشنا باشد تا بتواند سهم خود را در بازار حفظ کند.
کشورهای شورای همکاری خلیج فارس یعنی بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان و امارات (GCC) به دلیل وابستگی درآمدی به نفت از سال ۲۰۱۵ با شکاف درآمدی و هزینههای مالی تلنبار شده مواجهاند و به راحتی اجازه نخواهند داد که ایران بتواند از شرایط فعلی موجود در بازار جهانی نفت بهره ببرد.
از اینرو عربستان که عضو اوپک محسوب میشود و ناچار به اجرای سیاست کاهش تولید است همچنان در مقابل احیای اقتصادی و سیاسی ایران مقاومت خواهد کرد.
ایران باید در دوران رونق بازار طلای سیاه به جمع آوری و تزریق منابع حاصل از این بخش به بخش غیرنفتی اهتمام ورزد تا در دوران سقوط تقاضا و به تبع آن کاهش قیمت نفت بتواند اقتصاد کشور را از آسیبها در امان نگه دارد.
در این راستا با هادی بیگی نژاد عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی به گفتوگو پرداختیم، مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
حفظ بازار فروش نفت در اولویت قرار دارد
یک دیدگاه در مساله نفت وجود دارد که ما نباید بازار فروش نفت مان در دنیا را از دست بدهیم، این دیدگاه پایه تفکر اقتصاد نفتی را تشکیل میدهد.
وقتی این اساس توسط مقامات مسئول پذیرفته شد و مبنای کار قرار گرفت بقیه اقدامات معادل با این موضوع تنظیم میشود مثل اینکه برای فروش نفت احتیاج به ورود خارجیها داریم و اگر آ نها تحریم کنند ما باید کاری کنیم که آمدن خارجیها به ایران دچار خدشه نشود.
در قضیه کرسنت این جمله را مستقیما از خود مسئولان امر شنیدیم که گفتند ما اصلا قرارداد کرسنت را به این جهت انعقاد کردیم که پای خارجیها را به حوزه انرژی باز کنیم و جلوی آن منع ورود به ایران را بگیریم، میخواستیم یک کانالی باز کنیم تا خارجی وارد بازار نفت ایران شوند و جالب اینجاست که میگویند ترفند ما نگرفت و این کار انجام نشد.
ضرورت تولید فرآوردههای نفتی بهجای خام فروشی
برای جبران شکست و کاهش خسارتهای کرسنت لایه به لایه مواردی را به وجود آوردند که مانند فردی میماند که در باتلاق برای نجات خود دست و پا بزند، دست آخر هم موضوع را امنیتی کردند و مساله را به شورای عالی امنیت ملی سپردند و گفتند کسی حق ندارد راجب این مساله صحبت کند، این تفکر مبنای بقیه عملکردها در این صنعت است.
ما پیشنهاد دادیم به جای فروش نفت خام اقدام به تولید ارزش افزوده برای صنایع پتروشیمی کنیم پاسخ اول متولیان حوزه انرژی این است که ما که انقدر امکانات نداریم و با کمبود ظرفیت پالایشگاهها و پتروشیمی مواجه هستیم.
در بحث دوم میگویند با توجه به اینکه کشور ایران منابع عظیم نفت و گاز دارد اگر اینها صادر نشود دچار مشکل میشویم چرا که تا سال ۲۰۵۰ نفت و گاز از ارزش میافتد، این دو تفکر برای این قضیه وجود دارد.
وقتی میتوان در داخل کشور ارزش افزوده ایجاد کنید به چه بهانهای این کار انجام نمیشود، میگویند تواناییاش را نداریم و تمام ظرفیت پالایشگاه و پتروشیمیها تکمیل است، ایرادی ندارد باید با استفاده از منابع و مشارکت بخش خصوصی ظرفیت جدید ایجاد کنید مگر کره جنوبی و ژاپن نفت دارند چطور این همه در حوزه پتروشیمی و حوزه پالایشی موفق شدند.
وقتی میخواهیم با اراده قوی یک قدم مثبت و بزرگ برداریم مشکلاتی مانند کمبود بودجه و امکانات در اولویت چندم قرار میگیرد بایداین مسیر را طی کنیم تا به موفقیت برسیم در کنار اینکه داریم خام فروشی میکنیم بخشی از درآمد را برای توسعه پالایشگاه، پتروشیمی و برای بازار یابی جدید در این حوزهها ایجاد کنیم.
خامفروشی را به صفر برسانیم
برای حل این معضل باید یک مدیر مشخص فقط برای پتروشیمی در وزارت خارجه شکل بگیرد چرا که دیپلماسی اقتصادی ما باید مشاهده کند در کشوری مثل ونزولا یا دیگر کشورها چه چیزی احتیاج دارند براساس ویژگیها و روحیات ملتها برای آ نها تولید کنیم.
ما با خام فروشی به شکل گسترده مخالفیم و این که بگوییم صادارت نفت خام را به صفر برسانیم اشتباه است.
اگر مبنا محاسباتی در برداشتن تحریمها به خصوص تحریمهای نفتی تغییر پیدا کند، حتما رفتار ما تغییر خواهد کرد و برای دور زدن تحریمها عبور در برخی از مسیرها مسدود شده است و باید مسیر جایگزین انتخاب کرد.
تفکر غرب گرا در کشور از قبل از سال ۱۳۹۲ با هماهنگی با خارجیها برنامه ریزی کرده بود که مذاکرات شکل بگیرد و فضای باز اقتصادی برای ایران به وجود بیاید این کارها را کرده بودند و طرح و نقشه آن را ریخته بودند این که ما فکر کنیم بلافاصله بعد از دولت یازدهم تازه به نتیجه رسیدند که مذاکرهای انجام شود حرف درستی نیست.
مبنای محاسباتی ما در مذاکرات این بود اگر با کشورهای به اصطلاح قدرت جهانی بهخصوص آمریکا به توافق برسیم و گشایش اقتصادی ایجاد کنیم پس به دنبال این ارتباط و توافق رفتیم.
در وهله اول از ما خواستند برخی از رفتارهای سیاسی مان را تغییر بدهیم بعد و برای عادی سازی با وزیر امورخارجه کشور متخاصم آمریکا در کنار رودخانه قدم میزنند ما میدانیم هیچ مذاکرهای در راه انجام نمیشود این فقط یک فضای رسانهای بود که پیام وادداگی داشت.
بعد از این اتفاقات طرفداران مقاومت و دوستداران انقلاب اسلامی خیل گله مند بودند و اظهار داشتند که پشتوانه فکری ما را خالی کردند چرا جمهوری اسلامی با این ادعا در مقابل آمریکا کوتاه آمد و گفته است که من از آن اندیشه سابقم دست کشیدم.
ما کوتاه آمدیم که بتوانیم آن نفت مورد نظر را بفروشیم و فروش نفت ما در یک بره کوتاهی خوب شد آیا تحریمها لغو شد؟
هیچ تحریمی لغو نشد چطور میشود تحریمی لغو نشود اما صادرات نفت اتفاق بیافتد این به دلیل آن است که به صورت استثنا جریان تحریم در برابر تصمیمات خود چشم خود را بست.
آیا وزارت خزانه داری آمریکا، کنگره آمریکا، رئیس جمهور آمریکا یا اتحادیه اروپا دستورالعملی را مبنی بر رفع تحریمها صادر کردند، هیچ مصوبهای وجود نداشت و ندارد.
این که میگوییم تحریمها برگشت به این معنی نبود که بخش نامه کرده بودند یا مصوبه کرده بودند به معنی این بود که چند صباحی و در مدت کوتاه چشمانشان را بر روی صادرات نفت بستند و بعدش حتی این کار را نکردند و اجازه پرداخت پول باز خریدار به طرف ایرانی را هم ندادند.
ما توانمندی دور زدن تحریمها را در این طیف دولت نمیتوانیم مشاهده کنیم، محاسبات این بود که ما با مذاکره ور فع تحریمهای نفتی این مشکلات را به جای دور زدن به صورت مستقیم حل و فصل کنیم.
سنگ بنای دور زدن تحریمها برای فروش مستقیم نفت تخریب کردند یعنی هرکسی میتوانست در دور زدن تحریمها به ما کمک کند را ترساندند.
ما وقتی با کسانی که توانایی دور زدن تحریمها را دارند صحبت میکنیم اظهار میدارند ما از این کار میترسیم، امروز این دولت است فردا گروه دیگر میآیند، در دولت جدید بنده متهم میشوم و اعدامم میکنند البته در مورد بابک زنجانی خیانتهایی انجام شد و این اظهارات به معنای دفاع از خیانتهای این متهم اقتصادی نیست.
تخریب کردن توانایی دور زدن تحریمها در این دوره شدت گرفت چون فکر میکردند مساله حل میشود هم آن توانایی دور زدن تحریمها را از بین بردیم و هم جلو رفتیم و آنها فضا را باز کردند اما به این دقت نکردیم که باز کردن فضا به معنی افتادن در یک چاله دیگر است.
ما در برجام و توافق لوزان نوشتیم ایران میتواند نفت بفروشد اما به میزان از پول حاصل از فروش نفت دسترسی پیدا کند آمریکاییها این تله را برای ما گذاشتند تا ما برای دریافت پولمان التماس کنیم و ما دنباله رو کشوری می شویم که نفت به آن فروختیم.
در برجام پولی که برای خودمان بود و به ما اجازه برداشت داده بودند نتوانستیم دریافت کنیم و دوباره در یک تله دیگری افتادیم.
این مجموعه چون نمیتوانست تحریمها را دور بزند و توان داخلی دور زدن را از بین برده بودیم از طرفی مدتی هم غربیها چشمشان را بسته بودند تا ما نفت مان را بفروشیم سیستم دور زدن تحریم ها بسته شد، سیستم فروش طبیعی نفت ایران بهم ریخته شد و توان داخلی دور زدن تحریمها از بین رفت.
غربیها تا مدتی با این ضربه کاری ما را گیج کرده بودند و به یک باره اقتصاد ما دچار تنش شد این تنش از نوع تنش سال ۱۳۹۱ بود چون ساختار بهم میریزد سیستم گیج میشود.
بعد از این مدت تازه توانستیم به خودمان بیایم و بفهمیم کجا هستیم توانستیم یک م قداری از تحریم ها را دور بزنیم و نفت مان را بفروشیم تازه خودمان را پیدا کردیم.
بعضی از مسئولان دولتی خودشان گفتند ما اگر شرایط قبل از سال ۹۲ را داشتیم به راحتی میتوانستیم ۲ میلیون بشکه نفت را بفروشیم و چه کنیم که نمیتوانیم.
این چه کنیم دلیلش این است که همه مسیرها را لو دادیم و طریقه دور زدن تحریم را افشا کردیم، معلوم است که طرف جلوی کار را میبندد و حالا باید دنبال راه جدید و آدم جدید بگردیم.